ایرانشناسی از منظر باستانشناختی
نويسنده : ندا صحراپیماتاريخ: 1393/04/29
دانش ایرانشناسی مفهومی كلی و میان رشتهای است كه به ریزشاخههای متعدد تقسیم میشود و در صورتیكه یكی از علوم مرتبط با آن، نادیده گرفته شود، درك كامل ایرانشناسی میسر نیست و تحقیق دارای نقایصی میشود كه آن را از كمال و انسجام و استحكام عاری میسازد. باستانشناسی یكی از اجزاء علم ایرانشناسی است كه به تاریخ و فرهنگ یك ملت هویت میبخشد.
با توجه به اینكه انسان موجودی تاریخی، فرهنگپذیر و فرهنگساز است كه از خود میراث و اثر و سنت برجای میگذارد و به آن تعلق خاطر دارد. باستانشناسی به مطالعه آثار فرهنگی و مادی انسان در دورانهای گذشته میپردازد و با بازسازی این آثار و مقایسه و مطالعه آن با انگارههای انسان امروزی؛ تحلیل، نقد و تفسیری از گذشته انسان ارائه مینماید.
با پیشرفت علوم، علم باستانشناسی نیز به مثابه یك دانش میان رشتهای گسترش و پیشرفت قابل ملاحظهای داشته و از نتایج و دستاوردهای آن جهت برخی از امور، همچون آموزش و پرورش، اقتصاد و ... استفاده شده است.
در این راستا بنیاد ایرانشناسی بر آن است تا در جهت پیشبرد اهداف و سیاستهای خود در زمینه مطالعات ایرانشناختی، به دانشهای تخصصی و مرتبط با یكدیگر توجه بیشتری نشان دهد تا علاوه بر جلوگیری از پراكندهكاری و نابسامانی اطلاعات، درك بهتر و شایستهتری از مباحث علم ایرانشناسی ارائه دهد.
محورهای مورد بحث ایرانشناسی از منظر باستانشناختی به شرح ذیل است:
1. آشنایی با قلمرو فرهنگی ایران از نگاه باستانشناسی از دوران پیش از تاریخ تا دوره معاصر به منظور آشنایی بیشتر با فرهنگ، اعتقادات و باورها ...؛
2. آشنایی با محوطهها و تپههای باستانی ؛
3. بررسی نتایج و دستاوردهای مطالعات باستانشناسی و كاستیهای مطالعات با توجه به ارتباط عمیق ادوار تاریخی ایران با یكدیگر ( متاسفانه در برخی موارد كه باستانشناسان خارجی و یا شرق شناسان در ایران به دلیل آشنا نبودن با زبان جامعه مورد مطالعه و ریزهكاریهای آن و مفهوم نبودن برخی از اطلاعات و پدیدههای بومی برای آنان، به ویژه در مسائل اعتقادی و فرهنگ مردم تحلیلهای ناقص و گاهی معیوب ارائه دادهاند كه گاهی مسیر را به بیراهه میكشاند. كه با بررسی دقیق آن میتوان نظرات جامعتری در این خصوص ارائه كرد.)
4. شناخت آثار مادی و معنوی هر دوره( مجسمهها، نقش برجستهها، سكهها، منسوجات، سفال، نقاشی، شهرسازی، معماری( معابد، ساختمانهای رسمی و غیررسمی)، آداب و رسوم، خط، دین؛
5. عناصر عمده در اثر گذاری و اثرپذیری در هریك از دورههای تاریخی در تعامل تمدن و فرهنگ؛
6. فهرست یافتههای باستانشناختی به عنوان مدارك مربوط به امور اقتصادی و اجتماعی و روابط سیاسی داخلی و خارجی؛
7. دستاوردهای باستانشناسی در قلمرو مطالعات دورههای تاریخی از تمدن ایلام تا پایان عصر ساسانی و چند قرن اول عصر اسلامی؛
8. تاثیر میراث دوران قبل از اسلام بر هنر و معماری عصر اسلامی از مرز چین و ماوراء النهر تا بین النهرین و ساحل نیل؛
9. قلمرو مطالعات عصر اسلامی در حوزههای معماری، نساجی، فلزكاری و آداب و رسوم
10. باستانشناسی كاربردی و اثراث آن در زندگی مردمان امروزی( كاربرد باستانشناسی در پرورش عمومی و آموزش و پرورش)؛ كاربردهای تكنولوژی؛ كاربردهای باستانشناسی در وحدت فرهنگی و ملی و مدیریت فرهنگی
11. آشنایی با اصطلاحات و مفاهیم باستانشناسی به منظور درك بیشتر و كاملتر از اطلاعات و دادههای باستانشناسی
كلیات
مفهوم باستانشناسی (آركئولوژی)
واژه آركئولوژی از واژگان یونانی Archaia (اشیای باستانی) و Logus (نظریه/دانش) تشكیل میشود. واژه باستانشناسی ترجمه این واژه است كه با مفهوم قدمت، گذشته و مقوله زمان نوعی ارتباط ماهوی دارد. تلقی و فهم عرف از باستانشناختی به لحاظ قابلیت آن در تشخیص و تحدید زمانی هر آنچه كه منسوب و متعلق به تاریخ و پیشینه آدمی میشده، چندان دور از واقعیت نبوده است. این واژه به صورتهای گوناگونی به كار رفته است. اما از پایان سده 18 میلادی با توجه به شاخهای از علوم كه بقایای مادی انسان گذشته را مطالعه میكند، مفهومی بنیادین یافت و از واژههایی چون عتیقهجویی، طلاشویی و جملاتی از این دست فاصله گرفت.
روند مطالعات باستانشناسی
تجسس و تفحص در آثار و بقایای گذشتگان همواره موردنظر و علاقه مردم بوده و روایات، شواهد و مداركی در زمینه این گونه فعالیتها به طور پراكنده باقی مانده است. این گونه فعالیتها كه از حس كنجكاوی بشر نشأت میگیرد. همواره در اجتماعات بشری وجود داشته است و قدیمیترین سندی كه به كاوش جهت یافتن اشیای عتیقه اشاره دارد، مربوط به نبوكدنصر آخرین پادشاه بابل است. او در سیپار- معبدشاماش- دست به حفاری زد و در عمق 18 متری زمین به سنگ تاریخ بنای اولیه معبد كه به وسیله پادشاه نارامسین، پسر سارگن از سلسله اكد قرار داده شده بود، برخورد كرد و سپس داستان این عملیات را در كتیبهای شرح داد.
دیگر اسناد از این دست مربوط به زمان مأمون عباسی است. او در سفری كه به مصر داشت، با دیدن اهرام مصر، تحت تاثیر قرار گرفت و دستور كندوكاو در آنجا را صادر كرد.
ایران نیز از این قبیل كندوكاوها و جستجو جهت یافتن عتیقه بیبهره نبوده است. مداركی دال بر جمعآوری عتیقه كه بیشتر در آن زمان جنبه تفننی و سرگرمی داشته است وجود دارد. مثلاً محمدحسنخان اعتمادالسلطنه در این باب چنین مینویسد: «بعد از ناهار خانه آمدم. تا عصر مشغول خواندن مسكوكات كهنه شدم. تازه به این فكر افتادم. سكه كهنه جمع میكنم».
متأسفانه این تفكر غلط در اندیشه شاه قاجار هم رسوخ پیدا كرده بود. اعتمادالسلطنه در این باره مینویسد: «شاه امروز به امینآباد تشریف بردند. آنچه معلوم شد مقصود از رفتن این بود كه از وقتی گنجی در محمودآباد پیدا شده تمام خیالات شاه مصروف پیدا كردن گنج است».
به هرحال سابقه آشنایی ایرانیان با دانش باستانشناسی كمی بیش از حدود یك قرن تجاوز نمیكند. در ابتدا این آشنایی بیشتر به دلیل ارزش مادی آثار بوده است و اگر در برخی از كتابها میخوانیم كه شاه قاجار به كاوش و حفاری در یك محل باستانی كرده است، منظور قطعاً مطالعه و تحقیق نبوده است ... اما مفهوم اصلی باستانشناسی به عنوان نظام مطالعاتی؛ ریشههایش در اروپای قرن 15 و 16 میلادی، هنگامی كه دانشمندان علوم رنسانس در جستجوی شكوه یونان و روم باستان بودند، قرار دارد.
باستانشناسی با مفهوم و نگاه علمیتر در ایران
از سده نوزدهم م، باستانشناسی شرق نزدیك و به دنبال آن باستانشناسی ایران، توسعه قابل ملاحظهای یافت. آشنایی با مطالعات باستانشناسی، آشنایی با فرهنگ مادی رایج، در جهان ایرانی را بهویژه در عصر باستان، ممكن ساخت و افقهای تازهای را در این دوره گشود. پیشگامان معرف آثار باستان در مشرق زمین جهانگردان و سیاحان بودند. یكی از اولین سیاحانی كه در گذشته به ایران سفر كردند و یكی از محلهای باستانی ایران را با یكی از محلهایی كه در تورات آمده بود مطابقت داد بنجامین بن جناح است كه هنگام زیارت مقبره دانیال نبی در شوش، آن را با شوشان مذكور در تورات مطابقت داد. جهانگرد دیگری كه به ایران سفر كرد و به تختجمشید آمد اودریش فونپوردنون آلمانی بود كه در مسیر خود از محلی به نام كومرون یاد كرد كه احتمالاً باید تحریف شده كناره باشد. او از دیدارش در این محل از بقایای تختجمشید مینویسد و مشاهدات خود را چنین بیان مینماید: «در اینجا به شهری برمیخوریم كه كنان نام دارد و سابقاً شهری بزرگ بوده و در زمان سابق به رومیها خسارت بسیار وارد آمده. در این شهر هنوز چند قصر برپاست ولی در آن احدی منزل ندارد».
كاملترین گزارش قرن نهم شمسی (قرن 19م) از تختجمشید از طریق سفرنامه جوزفا باربارا است. كه در آوریل 1474م/853 ش. از تخت جمشید دیدن كرد. و شرح آن را در سفرنامه خویش آورد. بدین ترتیب میتوان تخت جمشید را دروازه مطالعات باستانشناسی ایران نامید و آن را یگانه راه ورود به جهان گسترده ادب و فرهنگ مكتوب باستانی ایران نامید. با كشف رمز خواندن خط میخی فارسی باستان بود كه بعدها این امكان به وجود آمد كه خطوط میخی ایلامی، بابلی، آشوری، آكادی و سومری خوانده شود و قدمت تاریخ مكتوب را به بیش از 5200 سال پیش برساند.
در دوره صفوی، جهانگردان بسیاری به عنوان مامور سیاسی، بازرگان، صاحب منصب نظامی و گاه پژوهشگر و جهانگرد به شرق نزدیك و ایران آمدند و با كتابها، نامهها و نقاشیهای خود حس كنجكاوی غربیان را در باب نادانستههای رمزآمیز شرق بیشتر تحریك كردند. با آغاز كاوشهای باستانشناسی ایران كه به دست لفتوس در محوطه باستانی شوش كه در فاصله سالهای (1851-1853م) روی داد؛ عصر جدید ایرانشناختی آغاز شد. سپس مارسل و ژان دیولافوا، در طی سفر به شوش موفق شدند امتیاز كاوش در این محوطه را از ناصرالدین شاه دریافت كنند. نتایج قابل توجهی كه حفاریهای شبه علمی در بر داشت پس از فرانسویها، انگلیسیها، روسها و آلمانیها، آمریكاییها، ایتالیاییها و ژاپنیها را در عرصه باستانشناسی ایران وارد كرد.
امتیازها و قراردادها: در پی امتیازات فراوانی كه اروپاییها بالاخص فرانسویها جهت كاوش در ایران گرفتند بسیاری از آثار و مدارك از ایران خارج شد كه در متن برخی از یادداشتها به آن اشاره شده است كه در ذیل به مواردی از آن میپردازیم:
«..... شاهنشاه به چند فرنگی اذن دادند كه آن تپه و تپههای دیگر را بكنند، حیف است كه این همه چیزهای از این ولایت ببرند خوب بود اگر همه چیز مثل آجر و مهر و غیره داخل موزهخانه شهنشاه گذاشته میشد...» (هوتوم شیندلر)
«دیگر آنكه عالیجاه دكتر هندریاس مسافر جرمانی از نواب والا اجازه حفر نمودن در تخت جمشید را تقاضا نمودند و قید كردند كه اگر چیز جزئی حاصل حفر نمودن آنها شود مالیه آنها باشد و اگر كلی باشد از قبیل طلا یا سنگهای قیمتی مختار باشند كه یابعین و یا قیمت عادله آن روز فلز را به دولت ایران بدهند. نواب والا این اجازه را ندادند ولی آنها ممنوع از حفر نمودن نكردند. به شرط آنكه اگر چیزی پیدا شود تصرف نكنند. (وقایع اتفاقیه-79)
ادوار باستانشناسی
ادوار پیش از تاریخ ایران
ایران در دوران پارینه سنگی
تپهها و محوطهها
آثار
معماری
اشیاء
اصطلاحات
ایران در دوران فراپارینهسنگی
ایران در دوران تولید غذا و استقرار در روستاها
ایران در دوران تاریخی
عیلام
ماد
هخامنشی
اشكانی
ساسانی
ایران در دوران اسلامی
از آغاز دوره اسلامی تا اواسط قرن سوم هجری
از قرن سوم هجری تا میانه قرن هفتم هجری(حمله مغول)
از میانه قرن هفتم هجری تا قرن دهم هجری
قرن دهم هجری تا اوایل قرن چهاردهم هجری
از قرن چهاردهم هجری تا دوران معاصر
1.ایران در دوران پیش از تاریخ
ایران در دوران پارینه سنگی: دوران پارینهسنگی جدید (دورهزبرین)؛ دوران پارینه سنگی جدید ( دوره میانی)؛ دوران پارینه سنگی جدید ( دوره زیرین)
ایران در دوران فراپارینه سنگی: حوزه رودخانه مرودشت فارس، غار خِر، پناهگاهسنگی ورواسی، غاركونجی، كوهدشت لرستان، دره هولیلان، غار علیتپه
ایران در تولید غذا و استقرار در روستاها
بررسی آثار باستانی ایران ایران از دوره نوسنگی تا سپیدهدم شهرنشینی
ایران در دوران پارینهسنگی قدیم: بررسیهای باستانشناسی – انسانشناسی در ایران امروزی برای شناسایی این دوره هم جدید است و هم محدود، اما با اطلاعات به دست آمده میتوان گفت كه در این دوره در ایران، دستههای كوچكی از انسان به صورت پراكنده قادر به زیست و تامین نیازهای غذایی خود بودهاند. این گروهها با جمعآوری فراوردههای نباتی كه در ایران به صورت خودرو و قابل گردآوری و استفاده بودهاند و همچنین با شكار حیوانات و صید آبزیان و شاید پرندگان، غذای مورد نیاز خود را تامین میكردند و در امر تامین غذا از ابزارهای ساده و متناسب با تنوع نوع غذا از سنگ، چوب و استخوان حیوانات بهره میبردند. از این دوره ابزار سنگیهای موجود است و با استناد به اسناد و مدارك در سه منطقه از ایران قابل شناساییاند:
1. در 140 كیلومتری مشهد در اطراف بستر خشك «كشفرود» خراسان در منطقهای نزدیك بقبقو ؛
2. در منطقهای واقع در آذربایجان در مثلثی بین مراغه، تبریز، و میانه؛
3. در منطقه «لدیز» سیستان
ایران در دوران پارینه سنگی میانه: : اطلاعات از این دوره در ایران دقیقتر و روشنتر است. بیشتر تولیدات و ابزارهای سنگی این دوره را میتوان از نوع موسترین طبقهبندی كرد . محلهای باستانی معرف این دوره، بیشتر مناطق رشته جبال زاگرس، نواحی آذربایجان، كردستان و لرستان است. در مازندران، خراسان و خوزستان نیز آثاری از این دوره به دست آمده است. در فلات مركزی ایران در حوالی تهران یك محل و محل دیگر در كرمان معرفی شده است. بهترین نمونههای این دوره فرهنگی، از نقاط مختلف باستانی نزدیك خرمآباد در لرستان «غار گُنجی، غار ارجنه، غار قمری و پناهگاه سنگی هومیان» شناسایی شدهاند. در ناحیه هلیان اطراف رود سیمره 7 منطقه «پل باریك، غار ویلا، غار هوشی» در كاگیا در نزدیكی كرمانشاه «غار بیستون و پناهگاه سنگی ورواسی، غار خِر» همچنین در جهرم فارس و محلی واقع در دره رود كر در نزدیكی شیراز و همچنین، نزدیك تل ابلیس در كرمان و غار تمتمه در نزدیك دریاچه ارومیه، آثار این دروه شناسایی شده است. در غار «كهآرام» در گرگان و همچنین در «حوزه مسیله» واقع در نزدیكی ورامین در جنوب تهران نیز آثار دوره موسترین یافت شده است.
ایران در دوره پارینه سنگی جدید: اكثر آثار مربوط به دوره پارینه سنگی جدید در ایران از منطقه زاگرس جمعآوری شدهاند. در ابزارهای سنگی این دوره ، تاثیر ویژگیهای فرهنگی منطقهای و محلی در نحوه ساخت ادوات و ابزارهای سنگی مشهود است. و نیز ساخت ادوات سنگی موسوم به «ریز تیغه» در این دوره است. آثار این دوره از «غار یافته» و «غار ارجنه»، «پاسنگر» در نزدیكی خرمآباد، «غار خِر» و «پناهگاه سنگی ورواسی» نزدیك كرمانشاه، غارهای «مار زور»، «ماركوگلان» سراب، «دارمار» و «گوگل» در دره هلیلان شناسایی شدهاند.
ایران در دوره فرا پارینهسنگی: در این دوره انواع ادوات سنگی و متههای سنگی ساخته میشده است. از ریزتیغههای كوچك و ظریف مثلثی شكل برای تولید داس برای درو غلات استفاده میشد. در حال حاضر بقایای نخستین اجتماعات دوره فراپارینه سنگی در حوزه بحر خزر در چند غار در نزدیكی بهشهر «غار كمربند، هوتو، علیتپه» به دست آمده است.
ایران در دوران نوسنگی: این دوره در پایان آخرین مرحله پارینهسنگی آغاز شد و به دلیل تحولاتی كه در صنایع و روش زندگی صورت گرفت آن را دوران نوسنگی نامیدند.
در این دوره انسان به تولید غذا پرداخت. در ایران در حدود 9000 سال قبل، گروههایی از جوامع انسانی با استقرار در یك منطقه تولید غذا را آغاز كردند. در این دوره ابزارهای سنگی به سرعت تخصصی شدند. انواع تیغهها، خراشندهها و رنده ها و ... برای كاربرد خاصی ساخته شدند و ابزارهای خاص متناسب با كشاورزی نیز به آن اضافه گردید. این دوره را بر اساس تحولات صنعت ابزارسازی و یا نحوه زندگی به دو دوره كوتاهتر نوسنگی قبل از تولید و استفاده از سفال و نوسنگی با تولید غذا و استفاده سفال تقسیم میكنند. در ایران پیشنهادی مبنی بر تقسیمبندی ذیل برای این دوره شامل: الف: دوره جمعآوری غذا؛ ب: دوره گردآوری و ذخیره غذا؛ ج: دوره تولید و استقرار در روستاها میباشد.
آثار این دوره در غارها و پناهگاههای سنگی «علی تپه، «هوتو، كمربند» مشخص شده است.
. ایران در دوران تاریخی
ایلام (هل تمتی): محدوده جغرافیایی، خط و زبان، تاریخ (سلسله سوكل مخها، ایلام میانه، ایلام نو)
جغرافیای تاریخ ماد
با توجه به تغییرات قلمرو ماد در دورههای گوناگون، قلمرو آن را میتوان در قالب آن را میتوان در قالب دوه دوره بررسی كرد: دوره اول قبل از سقوط آشور ( در سال 612 پ.م) و دوره دوم، بعد از آن آمیزش بزرگ فرهنگی، قومی و زبانی در عرصه جغرافیایی آمیزش بزرگ فرهنگی، قومی و زبانی در عرصه جغرافیایی سرزمین ماد رخ داد.
مادها از اقوامی بودند كه پس از مهاجرت آریاییان از نواحی شمال خراسان بزرگ و فرارودان به غرب ایران، در شمال، شمال غربی و غرب فلات ایران ساكن شدند و پهنه جغرافیایی محل سكونت آنان ماد نام داشت. اما پارهای از مدارك باستانی تاریخ شرق نزدیك كهن دلالت بر وجود مادهای «انیرانی» زبان دارد، بدین سان بایسته مینماید كه در بررسی تاریخ و فرهنگ ماد، تاریخ نیمه غرب و شمالغرب فلات ایران را از دیرینهترین ایام مد نظر قرار دهیم و نه آغازین سدههای هزاره یك پ.م كه زمانه در آمدن قوم ایرانی زبان به این ناحیه جغرافیایی است.
ماد در عهد باستان از از شمال به رود ارس و ارتفاعات البرز و از مشرق به صحرای شورهزار، كویر و از مغرب و جنوب به سلسله جبال زاگرس محدود بوده است.
باستانشناسی دوران ماد:
مهاجرت به فلات ایران، عصر آهن، مادها (منابع شناخت، ماد در نوشتههای دیگر اقوام، اوضاع سیاسی- تاریخی ، اوضاع اجتماعی، فرهنگی، زبان و خط، پوشاك)
شناخت اماكن و محوطههای باستانی و تاریخی
مادها

گنجینه ها
گنجینه جیحون: كشف در كنارههای رود جیحون؛ به عقیده محققین تعدادی از اشیاء آن را میتوان به دوره ماد نسبت داد. در این گنجینه كه آن را معرف دوره ماد- هخامنشی میداننددر موزه بریتیش میوزیوم نگهداری میشود.
كلاردشت: این گنجینه شامل اشیایی از طلا، نقره و ظروف سفالین احتمالاً مربوط به مادهاست و قدمت آن به نیمه دوم قرن هشتم میرسد. معروف ترین این اشیاء جام طلایی كلاردشت است كه نقش دو شیر در دو طرف آن دیده میشود.
همدان( هگمتانه/ اكباتان): آثاری همچون قوری مفرغی با نقش انسان بالدار، مهرهای استوانهای و... از این تپه به دست آمده است.
گنجینه زیویه: استان كردستان- سقز. این گنجینه كه درون یك تابوت وانی شكل (لاوك) قرار داشت در سال 1325 شمسی و به صورت اتفاقی به وسیله یك چوپان كشف و بهوسیله قاچاقچیان غارت و اشیای پاارزش آن پراكنده شد .اشیای این گنجینه شامل: ظروف سفالین، ریتونها، الواح و مجسمههای عاجی، مجسمه و پلاكهای طلایی، اسلحههایی طلایی، سنجاق قفلی، بازوبند و ... درون یك تابوت منقش به نقش افسران آشوری و خراجگزاران ایرانی حكاكی شده بود. تنها بخشی از این اشیا در موزه ایران باستان وجود دارد و بقیه زینت بخش موزههای دنیاست.
گوردخمهها
گوردخمه به آرامگاه سنگی میگویند كه از سنگ و عمدتاً در سینه كوه بر صخره تراشیده می شده است. اكثر این گوردخمهها منسوب به دوره ماد هستند. زیرا هیچ دخمه یا آرامگاهی پی از قوم ماد در ایران، كه در دل كوه كنده شده باشد تا این تاریخ شناخته نشده است. وجود نقش برجسته ها در بعضی از دخمهها و دور از دسترس بودن و جایگاه رفیع و خاص آنها در بلندای كوه و صخره شاید یكی از دلایلی است كه همیشه مورد احترام و بعضی باورها قرار گرفتهاند.
دكان داوود: در استان كرمانشاه منطقه سرپل ذهاب قرار دارد و دارای یك ایوان و اتاقی با یك قبر میباشد. در گذشته دو ستون آزاد در دو طرف ایوان ورودی داشته ولی در حال حاضر فقط قسمتهایی از سرستون و پایه ستون هایمربع شكل آن باقی مانده است. در قسمت پایین آن تصویری از یك مرد حجاری شده با پوشش مادی( كلاه مخصوص مادی كه تا زیر چانه ادامه دارد و بالاپوشی كه تا نزدیك پاها كشیده شده است.) وجود داردكه برسمی بر دست دارد و ایستاده است. در نمای بیرونی بالای گوردخمه، قابی تزیینی شامل سه ردیف پله دیده میشود. برخی از پژوهشها این مقبره را مربوط به دوران هخامنشی دانستهاند.
اسحاقوند (سكاوند): در استان كرمانشاه در شهرستان هرسین قرار دارد و متشكل از سه دخمه مجاور هم است. در بالای ورودی گوردخمه وسط، نقش برجسته ای شامل دو مرد با پوشش مادی شبیه نقشبرجسته لولوبیان و عیلامیان در ابعاد متفاوت دیده میشود كه دستها را به حالت نیایش بالا بردهاند. در بین این دو شخص یك آتشدان و یك مشعل دیده میشود. اگرچه اكثر محققین و باستانشناسان این گوردخمه را مربوط به دوره ماد میداننداما عقاید مخالفی هم وجود دارداز جمله هرتسفلد كه این آرامگاه را یك استودان و نقش برجسته آن را گئوماتای مغ و تاریخ آن را 521پ.م ارزیابی كرده است كه مربوط به حكومت داریوش هخامنشی است.
گوردخمههای صحنه: در استان كرمانشاه، شهرستان صحنه، این گوردخمهها با فاصلههای كم از یكدیگر قرار دارند كه بومیان آن را متعلق به شیرین و فرهاد، دو شخصیت داستانی و عاشق پیشه دوره ساسانی می دانند. در ورودی مقبره بزرگتر ( در محل به فراتاش یا شیرین گورا) معروف است. در این گوردخمه دو ستون سنگی با پاستونهای زنگولهای یا ناقوسی شیاردار شبیه پاستونهای رایج دوره هخامنشی دیده میشود. در نمای بالای ورودی قرص بالدار اهورامزدا وجود دارد. این نماد با عنوان فروهر شناخته میشود و در هنرهای مختلف دوره هخامنشی بر روی هنرهای مختلف این دوره دیده می شود. این گوردخمه دارای ایوان ستوندار مستطیل شكل، دهلیز با تابوت سنگی حجاری شده و طاقچه و اتاق اصلی سكودار بوده و سقف مقبره شیبدار و به شكل شیروانی است. قبرها در این گوردخمه در كف كنده نشده بلكه در حدود 50 سانتیمتر بالاتر از كف است.
دیره: در استان كرمانشاه و در منطقه سرپل ذهاب و گیلانغرب قرار دارد. این گوردخمه به وسیله دو پله به اتاقی مستطیل شكل منتهی میشود.
روانسر: در استان كرمانشاه شهرستان روانسر قرار دارد. ورودی ن به شكل مستطیل و احتمالاً دارای در سنگی بوده است. سقف اتاق مقبره به شكل گنبد ناقص هست كه یادآور طاقهای گنبدی ساسانی است. بقایای نقش یك بال پرنده شبیه انسان بالدار دوره هخامنشی در آن وجود دارد.
فخریكا(فقرگاه): در استان آذربایجان غربی – شهرستان مهاباد قرار دارد. در ایوان و همچنین اتاق مقبره آن، هر كدام دو ستون آزاد برپا شده كه پاستونهای ایوان زنگولهای شكل و پاستونهای اتاق مقبره مكعبی است. در داخل گوردخمه، چالههای ساده به عمق 50 سانتیمتر دیده میشود كه جهت منظمی ندارند و از آنها برای دفن مرده استفاده میشود.
دائودختر( مادرو دختر): در استان فارس- شهرستان ممسنی قرار دارد. به جای ستون در هر طرف دو نیمستون دارد. سرستونهای آن حلزونی( سبك ایونیك) و پاستونها پله پله است كه قابل مقایسه با گوردخمه قیزقاپان میباشد. قسمت فوقانی با كنگرههای تزیینی آراسته شده است. برخی مححقان این آرامگاه را مربوط به نیاكان هخامنشان میدانند.
آخوررستم: در استان فارس- هشت كیلومتری تخت جمشید قرار دارد.
برد عاشقان: در استان كرمانشاه- سر پل ذهاب
سان( سنگ رستم): جنوب غربی كرمانشاه
دینور: در استان كرمانشاه-بیستون
شمس آباد و سرخ ده: در استان كرمانشاه –هر سین
قیزقاپان: در دهكده سورداشی كردستان عراق و نزدیكی سلیمانیه عراق قرار دارد. بر خلاف سایر گوردخمهها، دو نیم ستون در نمای بیرونی بناست. این نیم ستونها با سرستونهای حلزونی و پاستونهای چهارگوش در دو طرف ، قرار دارد. اهمین این گوردخمه، بیشتر به دلیل نقش برجسته های آن است كه در بالای در ورودی ایجاد شده و دو نفر كمان به دست و در حال اجرای مراسم ذهبیاند. بین آنها نقش یك آتشدان ووجود دارد كه از این لحاظ شبیه به گوردخمه سكاوند است. در بالای این نقش برجسته، سه نقش برجسته دیگر به صورت نمادین ایجاد شدهاند كه آنها را نمادهایی از اهورامزدا، میترا و آناهیتا میدانند.
كوركیچ: در كردستان عراق- دهكده شورناخ قرار دارد و دارای ایوانی در جلو، یك ستون سنگی با پایه مكعبی، اتاق مقبره دردرون با یك گور وانی شكل است.
مُهرها
از جمله آثاری كه سهم بارزی در شناسایی فرهنگ و تمدن ایران زمین داشته است، آثار كندهكاری و مُهرهاست. مُهر در پیشرفت تمدن دنیای كهن سهم بسزایی دارد و با پیدایش آن در هزاره چهارم پ.م مرحله جدیدی در مناسبات تجاریی و معاملات پیدا شد. مهمور كردن انواع كالاها و ظرفها و .. به وسیله مهر بر ثبوت عمل تملك مفهوم امضا صاحب كالا را نیز داشته است.
مهرهای مربوط به هزاره اول پ.م:
مارلیك: مهر استوانهای كه دو سر آن حاشیه زرینی است و از سنگ آهن است و بر روی آن نقش شكارچی با كلاه خود در حال شكار پرنده و شیر با تیر و كمان دیده میشود. بر مهر دوم رژه جنگجویان دیده میشود.
حسنلو: در مهر استوانهای مكشوفه از حسنلو مرد شكارچی در حال شكار بز دیده میشود. بین شكارچی و بز تصویر درختی است. بر مهر دیگر به دست آمده از همان دوران( هزاره اول پ.م، فردی بر روی گردونه ایستاده و مهار اسب را بر عهده دارد. در قسمت فوقانی تصویر، تصویر اسب بالدار و اسب شاخدار دیده میشود.
منسوجات
آنچه مربوط به پوشش مردم در دوران مادها و هخامنشیان است. عمدتاً به لباس مردان منحصر شده است. و تنها در دو مورد. 1. یادمانهای سنگی داسكیلیون(تركیه امروزی) نگارههایی از زنان مادی دیده میشود. 2. نقش برجستههای آشوری در نینوا كه زنان در حال كوچ نقش شدهاند.
سایر منابع اطلاعاتی درباره پوشاك ماد به شرح ذیل است:
نقوش برجسته آشوری: نقوش خرسآباد (دورشاروكین)
سنگ نگارههای تخت جمشید: حجاری پلكان آپادانا
نقوش گوردخمهها: سكاوند، دكان داوود، قیزقاپان
اطلاعات مورخان: هردوت، گزنفون و...
تپههای باستانی ( ماد)
تپه ازبكی :تپه ازبكی دردشت قزوین . منطقه ساوجبلاغ قرار دارد. این تپه را یوسف مجیدزاده حفاری كرده كه در بالاترین نقطه به بقایای دژ (دژ مادی) دست یافت.
آثار دوره ماد
آثار به دست آمده: سفال، گوردخمه (گوردخمه دكان داوود، اسحق وند، صحنه، دیره، روانسر، فخریكا، دائودختر، آخورستم، بدعاشقان، شمسآباد و سرخده، قیزقاپان، كوركیج و...)
محوطههای منسوب به مادها قبرستان سیلك، تپه گودین، تپه حسنلو، تپه نوشیجان، باباجان تپه، تپه ازبكی، قلیدرویش جمكران، كركنسداغو ...
محوطه نوشیجان :
محوطه نوشیجان در 60 كیلومتری جنوب همدان و 20 كیلومتری غرب ملایر قرار دارد. استروناخ از سال 1346- 56، یك فصل بررسی و 5 فصل كاوش در نوشیجان انجام داد. وی اطلاعاتی در زمینه معماری، تزیینات و بناهای مذهبی ماد در اختیار گذاشت. نوشیجان از لحاظ پلان و تكنیك معماری اهمیت بسیار دارد. آثار معماری شناسایی شده در این ناحیه عبارت است از: بناهای جبهه غربی، تالار ستوندار، معبد مركزی، اتاقها و انبارهای مستطیل شكل، تونل و حصار دژ.
مهمترین اثر كشف شده در نوشیجان معبد اصلی به شكل چلیپا و گنجینه نقره است.
محوطه گودین:
گودین در 12 كیلومتری جنوب شرقی كنگاور قرار دارد. یانگ چند فصل در این محوطه كاوش و نتیجه كاوش را منتشر كرده است. طی كاوش، 35 لایه شناسایی و به هفت طبقه تقسیم شد، كه طبقه دوم آن مربوط با استقرار مادها در گودین است. در این طبقه یك بنا با حصار تدافعی به دست آمد. مجموعه باستانی گودین اطلاعات مهمی را در زمینه معماری ارائه كرده است. تالار ستوندار كه در داخل آن 5 ردیف 6 تایی ستون چوبی وجود داشته كه پایه ستون سنگی آنها به جا مانده، اتاقهایی مستطیل شكل و سكوهایی به شكل نیمكت، در سراسر دیوار و در قسمت شمال سالن نیز محلی مانند تخت، مخصوص نشست وجود دارد.
محوطه باباجان:
محوطه باستانی باباجان در نوراباد دشت دلفان و 170 كیلومتری لرستان قرار دارد. كاوشهای علمی باستانشناسی در این محوطه در سال 1963 به وسیله كلرگاف آغاز شد و نتیجه آن نیز منتشر شده است.
باباجان از یك تپه مركزی و یك تپه شرقی تشكیل شده است. تپه كوچكتر كه شرق تپه مركزی است. در باباجان، تالار ستوندار، اتاقهای مستطیل شكل و راه پله مارپیچ وجود دارد.
بنای سنگ واسون:
این بنا در كهك قم قرار دارد كه در سال 1382 به وسیله مهرداد ملكزاده بررسی شد كه وی آن را سازهای مادی معرفی كرده است.
محوطه قلیدرویش:
این محوطه در كیلومتر اول جاده قم- كاشان، در ضلع غربی میدان بقیه الله این شهر و در مدخل ورودی بزرگراه تازه تاسیس قم به جمكران، در حاشیه جنوب غربی این شهر قرار دارد. بررسیهای باستانشناختی محوطه را ولفرایم كلایس در سالهای آغاز 1980 انجام داد. در سال 1382، بررسیهای طرح گمانهزنی، تعیین حریم و كاوش محوطه قلیدرویش در دستور كار قرار گرفت. در این محوطه، سه دوره شامل 7 لایه استقرار متشكل از 23 مرحله اصلی معماری و 18 مرحله فرعیتر معماری شناسایی شد كه مهمترین آنها، سكو و صفهسازی خشتی و كاربرد آجرهای منقوش در معماری است كه مربوط به عصر آهن است.
محوطه جامهشوران :
محوطه جامهشوران در نزدیكی جامهشوران در بخش مركزی شهرستان كرمانشاهان و در جنوب شرقی كرمانشاه قرار دارد. رودخانه قرهسو و گاماسیاب و قره سو در شرق این روستا به هم میرسند. در كاوشهای باستانشناسی گه در این منطقه انجام گرفته است. آثاری از دوره ماد كه از جمله آنها سفالهای مادی است كشف شده است.
قلعههای مادی دژ كیشیسو، دژ باگایا، دژخارخار
درج برخی از واژههای این دوره در اصطلاحنامه (الیبی، آبادنا، اولوسونو، گوتی، لولوبیها، كاسیها، آمیتیس، سگونی، حامانو و ماداكتو، آكیناكه و....)
باستانشناسی دوران هخامنشی (اوضاع تاریخ- سیاسی):
منابع كتبی: سنگنوشتهها، لوحههای گلی
پایتختهای هخامنشیان انشان، هگمتانه، بابل، شوش، تخت جمشید و پاسارگاد
هنر معماری مجموعه پاسارگاد، تل تخت، كاخ برازجان، محوطه شوش، دهانه غلامان، تخت گوهر (تخت رستم)، نقش رستم، گوردخمه یا آراگاههای صخرهای، كعبه زرتشت، داسكیلیوم، كاپادوكیه، كاخ هخامنشی بابل و.
هنرها و آثار كتیبهها، ریتونها، فلزكاری، مهرهای هخامنشی، سكهها، بافندگی، سفال، شیشه، پیكرتراشی، حجاری و نقش برجسته
درج برخی از واژههای این دوره در اصطلاحنامه: : گنزه بره، نیشكیره، گردهاپاتیش، كور-تش، بزیكهره، بزی ایش هوتیرا، راایش دابازی ایشب، داسازییا، ساتراپ و ...
سلسله سلوكی: اوضاع اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی و..
باستانشناسی دوران اشكانی
پارتها و اشكانیان و منابع شناسایی آنها
اوضاع سیاسی دوران پارتها
قلمرو پارتها و محوطههای شناختهشده كوه خواجه، كومش، جرجان، دستوا، گِرمی، ، شهر پارتی بیستون، معبد آناهیتا، قلعه یزدگرد، معبد آناهیتا و ...)
پایتختهای پارتی (نسا، هكاتوم پلیس، تیسفون)؛ قلعهها و استحكامات دفاعی (دورااورپوس، پالمیر، نمرودداغ، قلعه ضحاك)
اقتصاد، مذهب
خط و زبان
تدفین (تدفین تابوتی، تدفین خمرهای، تدفین در گور معبد، تدفین در قبور برجی شكل، تدفین مقابر خرپشتهای، تدفین سردابهای و ...)
چرم نوشته و سفال نوشتهها (از دورااورپوس، اورامان كردستان)
نقاشی (كوه خواجه، دورااورپوس و ...)
باستانشناسی دوران ساسانی (وقایع سیاسی، قلمرو ساسانیان)
طبقات اجتماعی روحانیان، لشگریان و جنگیان، دبیران، واسترپوشان، صنعتگران و شهریان
اقتصاد كشاورزی، تجارت و صنعت، مالیات و غنایم جنگی
خط و زبان: رسم الخط (گشته دبیره، آم دبیره، دین دبیره)
واژهنامهها: فرهنگ اویم (شامل واژههای اوستایی و معادل پهلوی آن) فرهنگ پهلویگ (درباره هزاوشهای زبان پهلوی)
دانشنامههای دینی: دینكرد (درباره تاریخ، آداب رسوم و مسائل دین زرتشت)؛ بُندهشن (خلاصه اوستا و به معنای آفرینش)؛ دادستان دینیگ ( مطالب و فتواهای دینی و كتاب گزیدههای زادسپرم)
كتابها با مضمون كلامی و فلسفی: شكند گمانیك ویژار (با مضمون دفاع از آیین زرتشت و كتابی فلسفی است)؛ گجستك ابالیش( در اثبات دین زرتشت)؛ پس دانشن گامك (سوال و جواب پدر و پری درباره كستی (كمربند زرتشتی) است.
كتابها با مضمون پند و اندرز: اندرز گواتان، اندرز پوریوتكیشان، اندرز دانایان به مزدیسنان، مینوی خرد، تاج نامك، یادگار بزرگمهر، نامه تنسر، خویشكاری ریدگلان (وظایف كودكان) است.
كتابها با مضمون مناظره:یوشت فریان و آخت، در خت آسوریگ
حماسی (شرح حال شاهان): یادگار زریران، كارنامه اردشیر بابكان، خوتای نامك
حقوق و جزایی: شایست ناشایست، روایت امید آشوهشتان، مادیان هزاردستان، روایت آذرفرنبغ فرخزادان
تشكیلات اداری ساسانی: آیین نامك
. ایران در دوران اسلامی
باستانشناسی دوران اسلامی:
دوره تكوین وشكلگیری (از آغاز دوره اسلامی تا اواسط قرن سوم هجری)
مرحله بین سده سوم هجری تا هجوم حمله مغول
فاصله بین سده هفتم هجری (حمله مغول) تا سده دهم هجری
سده دهم هجری تا اوایل سده چهاردهم هجری
از سده چهارده هجری تا دوره معاصر
مستندات تاریخنگاری در عصر حاضر: سنگ نبشتهها، كتیبهها، كاوشها، موزهها و گنجینههای معروف جهانی، نقشههای تاریخی
فهرست كلی فعالیتهای باستانشناسی در ایران: مجامع، كنگرهها
فهرست مجلههای مربوط به باستانشناسی
فهرست جدولها، فهرست منابع
اخبار و رویدادها
تهیه جدول، نمودار، نقشه