شرق شناسی و تاریخ ایران
نويسنده : حمیدرضا آریان فرتاريخ: 1393/12/03
(رهیافت شرقشناسی در پژوهش تاریخ ایران)
بخش اول: تحولات شرقشناسی
شرقشناسی به طور عام و ایرانشناسی به طور خاص مجموعه دانشهایی است كه با تلاش و مطالعه توسط پژوهشگری كه شرقشناس و ایران شناس نامیده میشود، بدست آید. از آن جایی كه این مفهوم دارای معنای گسترده و عام است و نمیتوان تعریف جامع و مانع و با حدود و ثغور معین از آن ارائه داد و لذا همچنان راه برای تعریف كامل از این واژه باز است.
سابقه آشنایی اروپاییان با خاور نزدیك به بعد از جنگهای صلیبی در قرون 12 و 13 میلادی باز میگردد ولی از زمان شروع شرقشناسی حدود دو قرن میگذرد. امروزه پس از دو قرن مطالعات در حوزههای مختلف مشرقزمین و در ذیل آن ایرانشناسی توسط مستشرقان اروپایی و ارائه صدها و مقاله در باب موضوعات مختلف شرق و ایران، همچنان این سوال اساسی در باب ایران مطرح است كه چرا ما بایستی مجددا به ایرانشناسی و امر شناخت ایران بپردازیم. پاسخی اجمالی به این سوال آن است كه آنچه تاكنون در این باب منتشر شده است از طرحی نظام یافته برخوردار نبوده و نیست. توجه به این نكته ضروری است كه این دانش دارای خاستگاه، تحول و تطور بوده و هست و در طی چند قرن مكاتب گوناگونی به وجود آمده كه برای ورود- و ادامه آن با سبك و شیوهای جدید با نگاهی از درون و شناخت ایران به طور كامل و به دور از پراكنده كاری- به این دانش مطالعه آنها الزامی است تا بتوان تحقیقات دقیق و درست را مشخص كرد. در این مبحث با توجه به تنوع موضوعات، رویه ها، روش ها و ابزارها به بررسی چهره شرقشناسی غربی و گذار آن در مطالعات تاریخی مربوط به ایران با توجه به منافعشان در شرق پرداخته میشود.
شروع این حركت از آنجایی اهمیت مییابد كه با وقوع انقلاب اسلامی و حوادث پس از آن به تدریج و در طی چند مراودات علمی و دانشگاهی مراكز ایران شناسی اروپا با داخل كشور كمرنگ و از تعداد آن ها كاسته شد. با كاهش مراكز ایرانشناسی در خارج از ایران -كه بخشی از شرقشناسی علمی به شمار میرود- و تعطیلی بسیاری از آنها به علت كمبود بودجه و در كنار آن عدم آشنایی علاقهمندان به مطالعات ایران و زبان فارسی موجب گسست مطالعات تاریخی مربوط به ایران در غرب گردید و امروز در كمتر دانشگاه یا مركزی در اروپا به صورت مستقل به مطالعات مربوط به ایران پرداخته می شود. امروزه بیش از هر زمانی ما نیازمند انتقال دانش و منابع مطالعاتی ایرانشناسی به داخل كشور و آموزش آن در بین علاقهمندان به ایرانشناسی هستیم. یكی از مسائل مهم در مطالعات ایرانی وجود تعداد زیادی از منابع مطالعات و اسنادی ایران اعم از منابع تاریخی و غیره در خارج از كشور است؛ چرا كه از آغاز شروع تحقیقات شرقشناسی همگام با مطالعات میدانی اروپاییان در ایران، خروج منابع داخلی اعم از آثار مكتوب شامل كتاب و اسناد و منابع باستان شناختی روند پرشتاب به خود گرفت تا آنجایی كه امروزه بخش اعظم منابع ایرانشناسی در دورههای مختلف تاریخی در خارج از كشور نگهداری می شود. لذا همزمان با انتقال دانش 200 ساله شرق شناسی اتصال به آن مراكز و منابع مطالعاتی و بهرهبرداری از آنها در مطالعات ایرانی بیگمان در رشد دانش ایرانشناسی داخلی مثمرثمر خواهد بود.
در مطالعه و بررسی تاریخچه شرقشناسی چگونگی آشنایی و برخورد اروپاییان با مشرق زمین نقطه آغاز و مهمی به شمار میرود. مشرق زمین در آغاز در ارتباط و همزمان با برتری غرب نسبت به شرق مورد مطالعه قرار میگیرد و مستشرقانی از كشورهای مختلف اروپایی از همان آغاز فعالیتشان- با اهداف گوناگون اقتصادی، سیاسی و مذهبی به سمت شرق سرازیر شدند. آنان از كشورهای مختلف اروپایی همزمان به ایران نیز آمده و به بررسی زبان، تمدن، فرهنگ و تاریخ ایران پرداختند. مطالعه اروپاییان در شرق به حدی عمیق و جدی بود كه به تدریج مكاتبی با توجه به تفاوتهایی فراوان شرق شناسی حوزههای مختلف زبانی و كشوری و بسته به شرایط هر یك از دول اروپایی پایه ریزی شد كه مطالعه در هر یك از این مكاتب روششناسی خاصی را متناسب با دیدگاه آن دولت پیش رو قرار میدهد. در ابتدا شرق شناس فرد صاحب نظری بود كه در یكی و یا تعدادی از حوزه های زبان، تاریخ، عقاید و فرهنگ و تمدن شرقی صاحب نظر به حساب میآمد. واضح است دیدگاهی كه غربیان با آن به بررسی مشرق زمین از جمله تاریخ ایران پرداخته اند متاثر از اهداف سیاسی و مذهبی و نیازهای علمی غرب به این حوزه ها طرح ریزی شد. در دوره آغازین مطالعات شرقی اهداف استعماری و مذهبی غرب محرك و حامی این مطالعات توسط شرقشناسان بوده است و شرقشناسی ابزاری در جهت كسب شناخت از شرق و فراهم كننده ابزار سلطه هرچه بیشتر غرب بر مستعمرات خود در شرق بود در پی آن شرق شناس كه در برخی موارد نیز خود مامور و فرستاده غرب بوده است، در خدمت به این هدف و سلطه هرچه بیشتر بر شرق قرار گرفت. مطالعات و تحقیقات شرقشناسان نسل قدیم از جمله ایران شناسان از آغاز یعنی در قرون 18 و 19میلادی تا اوایل قرن بیستم در چنین فضایی و متاثر از آن شكل گرفت و اندیشههای آن ها به عصر جدید منتقل گردید.
از آغاز قرن بیستم جریان در شرقشناسی در پی جنگهای جهانی و شكلگیری انقلابات اسقلال طلبانه در شرق، جریانی به نقد دیدگاههای سابق پرداخت كه شرقشناسی جدید نامیده می شود. در این دوره روششناسی مطالعات شرقی متاثر از فضای جدید تغییر كرد و رویكردهای نوین و روش تفهمی مبنای مطالعه شرق قرار گرفت و بار دیگر تاریخ، تمدن و فرهنگ و فرق اسلامی مورد تجدید نظر و مطالعه قرار گرفت. تفاوت شرقشناسان و به تعبیری ایرانشناسان نسل جدید با گذشته در این بود كه اولا دیگر صرفا متعلق به دین مسیحیت نبودند و از سوی دیگر حتما غربی و امریكایی نیستند لذا با توجه به دو عامل فوق مطالعات مربوط به ایران دایره وسیعتری از شرق دور تا آمریكای شمالی را در بر گرفت. ای نوع جدید تفاوتهایی به لحاظ روششناسی، اهداف و رویكردها با گذشته دارد. در شرقشناسی جدید حتی برای حذف نگاه بیرونی و ارائه نگاه درونی به موضوعات مختلف مورد توجه شان از محققان شرق و كشور مورد مطالعه استفاده می شود.
همانطور كه اشاره شد شرقشناسی از آغاز تا كنون تحولات گوناگونی را چه به لحاظ مفهومی و چه مصداق پشت سر گذاشته و به تبع آن دیدگاه ها و نقدهایی بر آنها ارائه شده است كه به دو مورد از آن اشاره شد. با توجه به دو دیدگاه یاد شده در موضوع شرق و به تبع آن ایران ضروری است در مطالعه و ارزیابی نتایج تحقیقات شرقشناسی و ایرانشناسی اروپاییان و دیگران، دیدگاههای قدیم و جدید از یكدیگر تفكیك و جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. در ادامه با توجه به دیدگاههای ارائه شده از سوی ایرانشناسان، تاریخ ایران - به عنوان بخشی از مطالعات ایرانشناسی- ، پژوهشها و منابعی كه كه توسط ایرانشناسان خارجی در این موضوع منتشر شده بررسی خواهد شد.
تاریخ ایران
نويسنده : حمیدرضا آریانفرتاريخ: 1392/12/06
سرزمین کنونی ایران بخشی بزرگی از یک واحد جغرافیایی بنام نجد ایران است. این واحد طبیعی با تنوع اقلیمی و زیستی خود دارای ویژگیهای بارزی است که در نتیجه آن وحدت تمدنی و فرهنگی ایران را سبب شدهاست. بیشک تمدن بشری مرهون نبوغ و خلاقیت مردمانی بودهاست که سالیان دراز در این سرزمین زندگی کردهاند و در تعامل با جغرافیا و نظام طبیعی حاکم بر آن و در جریان روزگار، تاریخ فرهنگی وتمدن خود را آفریدهاند.
پیش از مهاجرت آریائیان به سرزمین ایران، اقوامی با تمدنهای متفاوت در ایران میزیستند. اولین رفتارهای تمدنی انسان در ایران با ساخت ابزارهای سنگی گوناگون در دوران پارینه سنگی آغاز شد، دوران پارینه سنگی( از حدود 40 هزار سال تا 10 هزار سال پیش) شامل سه دوره کهن، میانی و نوین می باشد. آثار به دست آمده از این دوران در ایران بیشتر از دوره پارینه سنگی نوین است که از کاوشگاههایی چون کشف رود خراسان، لدیز سیستان، هومیان کوهدشت، دره هلیلان در لرستان، غار شکارچیان و غار دو اشکف در کرمانشاه و... بدست آمدهاند. در این دوران آدمی افزون بر گردآوری خوراک و شکار بخشی از خوراک خود را ذخیره میکند، با گذر از دوران پارینه سنگی و فرا پارینه سنگی از حدود دوازده هزار سال پیش ساکنان خاور نزدیک از جمله ایران دوره فرهنگی و تمدنی نوسنگی( ازحدود 10 هزار سال پیش) را آغاز میکنند. دوران نوسنگی با اهلی کردن حیوانات، پرورش گیاهان و شکل گیری نهایی روستاها همراه بود و تا هزاره پنجم قبل از میلاد ادامه یافت.
در دوران نوسنگی بشر با ساخت سفال، ایجاد فضاهای معماری و ارتقاء سطح صنعت گامی دیگر در مسیر ترقی و پیشرفت برداشت. یادگارهای دوره نوسنگی در ایران از محوطههایی چون تپه سیلک در کاشان، چشمهعلی تهران، تپهحصار دامغان، تپه گیان نهاوند، تپه باکون فارس، شهرستان سراب، گودین تپه و گوران و گنج دره در کرمانشاه و شوش در خوزستان و... بدست آمدهاست. سرزمین ایران با گذر از دوران نوسنگی همچون سرزمینهای اطراف خود در آسیای غربی وارد دورانی شد که تولید انبوه فلز، گذر از روستانشینی به شهرنشینی، استفاده از خط و نگارش و به کار بردن نشانهها، گسترش بازرگانی، معماری، بهرهمندی از تاریخ، ادبیات و هنر از ویژگیهای آن دوران است.
بدست آمدن منطقه ویژه ذوب و دستاورد فلز در اریسمان، ساخت سفالینههای برنگاریده و منقوش و... گویای نقش ایران در گردونه رشد و گسترش دانشوارانه، صنعتی و معنوی بشر است. روندی که در آینده با آغاز دوران آهن و ورود گروههای آریایی به پشته و فلات ایران ادامه پیدا کرد. در دوران آهن یادگارهای باشکوهی همچون زیگورات چغازنبیل(۱۲۵۰ قبل از میلاد)، معبد باباجان و... شکل میگیرند.
در آغاز هزاره یکم دولتهایی همچون مادها، ایلامیها(ایلام نوین) و... در جاهای گوناگون ایران تشکیل شدند و به رودررویی با فرمانروایی متجاوز آشوری در میانرودان(بین النهرین) میپردازند و کمکم برای رودررویی بهتر در برابر فرمانروایی آشوری و تجاوزات آنان به ایران بایکدیگر در قالب فرمانروایی ماد یکی شدند.
مهمترین تمدن پیش از آریایی در فلات ایران تمدن عیلامی است كه از حدود هزاره سوم قبل از میلاد تا سده هفتم قبل از میلاد بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی حكومت كردند.
درباره تاریخ اولیه فلات ایران و چگونگی مهاجرت آریاییها و اینكه از كجا آمده اند نظریات مختلفی وجود دارد. درباره ورود اقوام آریایی به فلات ایران برخی محققان معتقدند كه آریاییها از سمت شمال (ناحیه ای میان لیتوانی امروزی و كوه های اورال) وارد این فلات شدهاند. به نوشته گیرشمن اقوام آریایی زبان دو دسته شدند كه تحت عنوانهای غربی و شرقی دسته بندی می شوند. به هر حال از آنجا كه باید از تاریخ این سرزمین شروع كرد مسلم است در آغاز هزاره دوم پیش از میلاد دسته شرقی به سمت شرق و اطراف دریای خزر و آن سوی قفقاز و از طرفی به سوی رود فرات حركت كرده و در میان مردم آسیانی نژادasianic)) آن ناحیه ساكن شدند. گیرشمن معتقد است كه ایرانیان در سه چهار دوره و چند شاخه از ماوراءالنهر آمده اند.
بنابر نظر برخی از پژوهشگران اولین سكونتها در نجد ایران در ناحیه كوههای زاگرس صورت گرفته است. همچنین سفالهای یافت شده در اواخر هزاره دوم در آذربایجان نشان می دهد كه جای گیریها برای مدتی در آنجا نیز وجود داشته است. ایران در منطقه معتدل شمالی به مثابه چهارراهی است كه مردم مناطق اطراف از آن عبور و جذب آن شده اند. به هرحال آریاییها وارد سرزمینی شدند كه مردمی از قبل در آن زندگی میكردند. مردمی كه اگرچه از نظر استحکام مبانی اندیشه از آریایی ها عقب تر بودند از نظر اسباب و آلات ظاهری و مادی تمدن از آریایی ها پیشرفتهتر بودند. بر اثر این اختلاط به تدریج اقوام پیشین از بین رفتند. نخستین آریاییهایی که به ایران آمدند شامل کاسیها (کانتوها - کاشیها)، لولوبیان و گوتیان بودند. کاسیها تمدنی را پایهگذاری کردند که امروزه ما آن را بنام تمدن تپه سیلک میشناسیم. لولوبیان و گوتیان نیز در زاگرس مرکزی اقامت گزیدند که بعدها با آمدن مادها بخشی از آنها شدند. از زمانی كه مهاجرت بزرگ آریائیان به ایران آغاز شد سه گروه بزرگ آریایی به ایران آمدند و هر یک در قسمتی از ایران سکنی گزیدند: مادها در شمال غربی ایران، پارسها در قسمت جنوبی و پارتها در حدود خراسان امروزی.
نخستین قوم آریایی كه در فلات ایران قدرت گرفتند مادها بودند. مادها با شكست نهایی آشور و انهدام نینوا در سال 613 قبل از میلاد دولت خود را در غرب ایران استوار ساختند. در سال 559 قبل از میلاد كوروش دومین حكومت آریایی را با سرنگون كردن پادشاه ماد و تصرف پایتخت مادها – همدان- تاسیس كرد. كوروش با تاسیس امپراتوری بزرگ هخامنشی- گستره ای به بزرگی مرزهای سراسر دنیای متمدن آن زمان- نخستین منشور حقوق بشر را در 30 ماده اعلام نمود. حكومتی كه در دوره داریوش با شكست یونانیان و ساخت تخت جمشید در فارس به نهایت عظمت رسید. در عهد داریوش جاده های شاهی برقرار شد. قوانین تدوین و مالیات به میزان سنجیده و رسمی وضع گردید. در طول دوره هخامنشی مذهب مزدایی به وسیله زردشت شكل گرفت و در سراسر امپراتوری گسترش یافته و باعث اتحاد بیشتر این سرزمین شد. امپراتوری هخامنشی در روزهای پایانی به تدریج روبه اضمحلال رفت و سرانجام با حمله اسكندر و طی یك سلسله نبرد از پا درآمد. اسكندر قبل از استقرار نظام مورد علاقهاش در سال 323 قبل از میلاد دیده از جهان فرو بست و میراث هخامنشیان به دست فرماندهان اسكندر و جانشینان وی – سلوكیان- افتاد. در دوره سلوكی نفوذ یونانی مآبی فرهنگ و تمدن هخامنشی را تا حدودی تحت تاثیر خود قرار داد.
سرانجام سلوكیها توسط قوم پارت كه سلسله اشكانیان را در سال 247 قبل از میلاد تاسیس نمودند از ایران بیرون رانده شدند. اشكانیان تیرهای از نژاد آریایی بودند كه تا سال 226 میلادی بر سراسر ایران حكومت كردند. در دوره اشكانی تجارت و جاده معروف ابریشم از شرق به غرب رونق یافت. بالاخره سلسله اشكانی پس از پنج قرن حكومت در اثر پیكارهای پیاپی روبه اضمحلال نهاد و در سال 224 میلادی توسط امیرنشین پارس كه دعوی پاسداری از پرستشگاه آناهیتا را داشت مغلوب و سلسه ساسانی به قدرت رسید. پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیكی عراق امروزی بود. در دوره ساسانی بار دیگر تمركز قدرت در دست شاه قرار گرفت و آیین زردشت دین رسمی و دولتی امپراتوری اعلام گردید. در این دوره طبقه روحانیون (موبدان) مجددا قدرت زیادی به دست آوردند.
دورههای تاریخی ایران( قبل از اسلام)
جنگ های طولانی در دوره پادشاهان ساسانی با رومیان به تدریج جامعه را از جنگ خسته و اختلافات طبقاتی شدید و تبعیض و سختگیری های مذهبی، تحمیل مالیاتهای سنگین سبب شد ساسانیان مغلوب اعراب مسلمان شوند كه در پی برابری و برادری بودند. ایرانیان پس از دو قرن سر از تابعیت خلفای عباسی سرباز زده و حکومتهایی را در نقاط مختلف ایران تشكیل دادند. طاهریان در خراسان، صفاریان در سیستان، سامانیان در مرو، بویهیان در مركز ایران. این دوره در تاریخ ایران به حكومت های متقارن معروف است. برخی از این حكومت ها مشوق زبان فارسی شدند و شاعران بزرگی همچون رودكی، دقیقی و دیگران را تحت حمایت قرار دادند. در دوره آل بویه برای نخستین بار عضدالدوله دیلمی آداب شاهان قدیم را احیا كرد و با عنوان شاهنشاه سكه زد. استقلال محلی از خلفا عباسی در دوره غزنوی، سلجوقی و خوارزمشاهی- تركان ساكن نواحی شمال شرقی خراسان- به اوج رسید.
غزنویان اولین گروهی از تركان بودند كه در ابتدا در خدمت سامانیان قرار داشتند ولی بعدها محمود غزنوی (پادشاهی که در زمان وی شاهنامه فردوسی سروده) شد سلسله غزنوی را در سال 351 ق. در غزنه تاسیس كرد. سلسله سلجوقی در سال 582 ق. پس از سرنگون كردن غزنویان به حكومت رسیدند و تا سال 590 ق. حكومت كردند. در زمان ملكشاه قلمرو این دولت از آسیای میانه تا ماوراءالنهر و دمشق گسترش یافت. در این دوره وحدت سیاسی ایران یكپارچه گردید و محیط امنی برای اهالی فرهنگ و هنر به وجود آمد.
در این دوره خواجه نظام الملک، وزیر ملكشاه سلجوقی به شیوه مذهب شافعی، نظام آموزشی ثمربخشی را در کشور دایر ساخت و در کتاب مشهور خود سیاست نامه حکمت سیاسی و آیین کشور داری را با نثری زیبا تفسیر کرد. حکیم عمر خیام ریاضی دان، منجم و شاعر نامدار، پژوهشهای در علم نجوم کرد و گاهنامه ای با ارزش به جهان عرضه داشت. در حالی که ایران در این زمان در بهترین و پرثمرترین شرایط فرهنگی و تمدنی قرار داشت، مغولان به ایران حمله کردند. هلاکوخان نواده چنگیز به بغداد تاخت و آن پایتخت را غارت كرد و بساط خلافت عباسیان را برانداخت. غازان خان که با کفایت ترین عضو سلسله ایلخانان شناخته شد، مسلمان شد و نام اسلامی برخود نهاد و به پیروی از او بسیاری از مغولان مسلمان شدند.
پس از درگذشت الجایتو (آخرین پادشاه مغول) که پایتختش را در سلطانیه بنا کرد و در هنرپروری و اسلام دولتی شهره آفاق بود، قدرت فرمانروائی مغولان در هم شکست.
جلایریان یا ایلکانیان (آل جلایر) وارث مستقیم ایلخانان بوده و حکومت خود را در آذربایجان و عراق برقرار کردند. سلسله آل مظفر نواحی اصفهان و شیراز را زیر فرمان خود گرفتند. در زمان حکومت شاه شجاع از سلسله آل مظفر ـ حافظ مشهورترین شاعر ایران و زاده شهر شیراز نام آن امیر را در بعضی از ابیات خود جاودانی ساخت. شوق برتری طلبی و نبوغ جنگآوری تیمور ایران را به زیر پای لشکریان او کشید. جنگاوری و هنر پروری دو خصلت برجسته امیر تیمورگورکانی بود بطوریکه وی پایتخت خود سمرقند را پناهگاه هنرمندان قرار داد و در زیبائی این شهر را مشهور نمود. تیمور با استخدام معماران، پیشه وران از کشورهای همسایه سمرقند را بی همتا ساخت. پس از مرگ تیمور جانشینانش به شرط قبولی فرامانروایی صوری والیان تیموری، حکومت را به والیان محلی واگذار كردند. ادبیات، شعر فارسی، معماری و نگارگری در عهد جانشینان تیمور (شاهرخ ـ الغ بیگ ـ بایسنقر) گسترش یافت.
دو سلسله رقیب از طوایف ترکمن یکی قراقویونلو و دیگری آق قویونلو در آذربایجان و كردستان سرگرم یک سلسله پیکارهای طولانی شدند. در ابتدا قراقویونلوها پیشرفت کردند ولی بعداً آققویونلوها به سرکردگی اوزونحسن، با شکست جهانشاه قراقویونلوها در سال ۱۴۶۵ (وی مسجد کبود را در تبریز بنا کرد) و انقراض سلسله اش به پیروزی رسید. شاه اسماعیل از اخلاف شیخ صفی الدین اردبیلی كه در نوجوانی به سرکردگی طایفه قزلباش با شیعیانی جان برکف که از میان ترکان آذربایجان و آسیای صغیر برگزیده شده بود در سال ۱۴۹۴ م قدرت را در دست گرفت. وی در کمتر از سه سال دشمنان را مغلوب و قلمرو خود را تا مازندران گسترش داد و حملات ازبکان از مشرق و عثمانیان از مغرب را دفع کرد. پس از وی شاه طهماسب اول و سپس شاه عباس کبیر معروف ترین پادشاه صفویه به حکومت رسیدند. شاه عباس شخصا ناظر بر کلیه امور کشور بود و اوضاع کشور را از هر نظر بهبود بخشید. در نقاط مختلف پل ـ کاروانسرا ـ آب انبار و بازار و جاده احداث کرد. صاحب منصبان درباری را از بین گرجیان تازه مسلمان انتخاب کرد. مأموریتهای تجاری را به بازرگانان ارمنی سپرد و با هنرپروری فراوان پایتختی به زیبائی اصفهان را ایجاد کرد. در دوره دو پادشاه آخر این سلسله - شاه سلیمان و شاه سلطان حسین- حکومت صفویه ضعیف شد و کشور ایران دچار هرج و مرج ناشی از فتنه افغان ها شد.
پس از آن حکومت کوتاه مدت زندیه تنها توانست آرامش و آبادانی را در ایالت فارس برقرار سازد که آن هم پس از مرگ کریمخان به پایان رسید. لطفعلیخان نواده کریمخان آخرین بازمانده این سلسله در سال 1109ق. در جنگ با آقامحمدخان، رئیس ایل قاجار شكست خورده و كشته شد در نتیجه سلسله قاجاریه تاسیس شد. این سلسله تا اوایل قرن چهاردهم قمری به حكومت پرداخت.
جدول دوره های تاریخی ایران( دوره اسلامی)
بطور کلی در کشاکش ظهور و سقوط حکومتها بخشی از دستاوردهای هنری ایران هم چون سنگ تراشیهای یادبودی بر بدنه کوههای صخرهای، کاخهای شکوهمند شاهی و نیز در دورههای متأخرتر تصویرگری و زینتکاری نسخ خطی یا بافتن قالیهای نفیس و بی همتا تحقق یافت.
بعد از ظهور اسلام نیز انواع معماری دینی شکل گرفت و سنتهای استادگری و صناعتگری احیا شد و هنرهای تزئینی چشمنوازی همچون تذهیب قرآن کریم، انواع خوشنویسی، تزئینات گره چینی (گره سازی) و رگچین موزون آجر و کاشیکاری با نقوش هندسی، پارچه بافی رنگین، سفالگری با شکلهای دل انگیز، فلزکاری مزین به قلمزنی، تصویرگری نسخ خطی، جلدسازی مجلل و مانند آن رواج یافت.
گروه پژوهشی تاریخ و مردم درصدد است در سال آینده طرح هایی در موضوعات مختلف تاریخی از جمله تاریخ علم، تاریخ هنر، تاریخ كشاورزی و تاریخ اقتصادی ایران در قالب بازارهای ایران و دیگر طرح های مرتبط با تاریخ ایران با همكاری پژوهشگران حوزه های مختلف تاریخ ایران به انجام برساند. این گروه تا كنون طرحهایی در موضوع بازارهای ایران از جمله «سرگذشت بازار بزرگ تهران، بازارها و بازارچههای پیرامونی آن در دویست سال اخیر»، «بازار یزد و بازارچههای پیرامونی آن در دویست سال اخیر»، «بازار بزرگ تبریز و بازارچه های پیرامونی آن در دویست سال اخیر» و «بازارهای روز و هفتگی مناطق ساحلی شمال كشور» توسط انتشارت بنیاد به چاپ رسانیده است.