
نويسنده : نجمه ملکپورتاريخ: 1394/06/01
امام الحکماء شیخ الرئیس بوعلی سینا
اول شهریور ماه، همزمان با زادروز ابوعلیسینا، به پاس تألیفات و خدمات وی، به علوم پزشکی و فعالیت وی در این رشته، و تجلیل از پزشکان، روز پزشک نام گذاری شده است.
زندگی و سرگذشت:
شیخالرئیس، ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، که او را با القاب حجىالحق، شرفالملک و امام الحکماء نیز میشناسند، بزرگترین فیلسوف مشایی و پزشک نامدار ایران در جهان اسلام است.
پدرش عبدالله از اهالی بلخ بود و در دوران فرمانروایی نوح بن منصور سامانی برای انجام کارهای دیوانی به بخارا رفت و در آنجا در یکی از قریهها به نام خرمیثن در دستگاه اداری به کار پرداخت. وی از قریهای در نزدیکی آنجا، به نام افشنه، زنی ستاره نام را به همسری گرفت و در همان جا اقامت گزید. ابن سینا در سال 370 هجری قمری در همان روستا دیده به جهان گشود. نخستین آموزگار ابن سینا پدرش بود که خواندن، نوشتن و تعلیم قرآن را به او آموخت، بوعلی ده ساله بود که همه قرآن و بسیاری از مباحث ادبی را فرا گرفته بود. در این میان، شرکت در جلسات بحث اسماعیلیان از دوران کودکی ، به واسطه پدر که از پیروان آنها بود او را خیلی زود با مباحث و دانش های مختلف زمان خود آشنا ساخت .
استعداد وی در فراگیری علوم ، پدر را بر آن داشت تا به توصیه یکی از استادان وی ، بوعلی را به جز تعلیم و دانش اندوزی به کار دیگری مشغول نکند . و چنین شد که وی به دلیل نبوغ خود در ابتدای جوانی در علوم مختلف زمان خود از جمله طب مهارت یافت . تا آنجا که پادشاه بخارا ، نوح بن منصور به علت بیماری ، وی را به نزد خود خواند و ابن سینا از این راه به کتابخانه عظیم دربار سامانی دست یافت .
وی در شرح حالی که خود نگاشته است درباره منابع آن کتابخانه می گوید : هر چه از آنها را که بدان نیاز داشتم خواستم و کتاب هایی یافتم که نام آنها به بسیاری از مردم نرسیده بود و من هم پیش از آن ندیده بودم
و پس از آن هم ندیدم . پس این کتاب ها را خواندم و از آنها سود برداشتم.
وی حساب هندی را از محمود مساحی فرا گرفت و آموزش فلسفه را نزد ابوعبدالله حسین بن ابراهیم طبری ناتلی آغاز نمود. وی از اسماعیل زاهد فقه آموخت و خود به خواندن کتاب های منطق ارسطو و مطالعه شرحهای دیگران بر آنها پرداخت. او کتاب عناصر یا اصول هندسه، اثر اقلیدس ریاضیدان مشهور یونانی، و سپس المجسطی، اثر بطلمیوس، ستارهشناس بزرگ یونانی را اندکی نزد ناتلی، و بقیه را خود خواند و آنها را حل کرد.
ابن سینا توانست مسائل کتاب المجسطی را حل کند، چنان که بسیاری از مشکلها را ناتلی نمیدانست، مگر پس از آنکه ابن سینا آنها را برای وی توضیح میداد.
در این میان، ابن سینا به خواندن و آموختن متون و شرح کتابهایی در طبیعیات و الاهیات پرداخت تا به گفته خودش «درهای دانش به رویش گشوده شد». آن گاه به دانش پزشکی گرایش یافت و خواندن کتابهایی را در این زمینه آغاز کرد. وی پزشکی را دانشی میشمرد که دشوار نیست و بدین سان میگفت که وی در اندک زمانی در آن مبرز شده، چنان که پزشکان برجسته نزد او آموختن پزشکی را آغاز کردند. خود ابن سینا نیز به درمان بیماران میپرداخت و در این رهگذر شیوههایی درمانی، برگرفته از تجربه، بر وی آشکار میشد. ابن سینا به بیست و دو سالگی رسیده بود که پدرش درگذشت. سقوط فرمانروایی سامانیان در بخارا، انگیزه آن شد که ابن سینا بار سفر بربندد و بخارا را ترک گوید. وی در حدود سال 392 قمری در جامه فقیهان از بخارا به گرگانج در شمال غربی خوارزم رفت و در آنجا به حضور علی بن مأمون بن محمد خوارزمشاه، از فرمانروایان آل مأمون معرفی شد . در آنجا حقوق ماهیانهای برای ابن سینا مقرر گردید که به گفته خودش برای «معاش کسی چون او کفایت میکرد».
پس از چندی، به ضرورت، گرگانج را ترک کرد. در همین ایام، ابوعبید جوزجانی، شاگرد وفادارش به وی پیوست و تا پایان عمر استاد، یار و همراه او بود. ابن سینا پس از مدتی اقامت در گرگان و ری، به همدان رفت. در آنجا او را برای طبابت نزد حاکم همدان، شمسالدوله پسر فخرالدوله بویه بردند و او حاکم را درمان کرد. از آن پس به صف نزدیکان و همراهان شمسالدوله راه یافت و او ابن سینا را به مقام وزارت خود منصوب کرد، ابن سینا تألیف کتاب بزرگ شفا را در همین دوره آغاز کرد. روزها را به کارهای وزارت میگذراند و شبها با شاگردان به درس و بحث میپرداخت.
پس از مرگ شمسالدوله، ابن سینا از پذیرفتن وزارت پسر و جانشین او سماءالدوله سرباز زد و در سالهای پر حادثه بعد که حکومت آل بویه رو به ضعف گذارده بود، کار دولتی را کنار نهاد و مدتی پنهان زیست و به فعالیتهای علمی ادامه داد. در این میان تاجالملک که در پی امتناع ابن سینا به وزارت رسیده بود، وی را به مکاتبه نهانی با علاءالدوله ابن کاکویه حاکم اصفهان متهم کرد. ابن سینا به این اتهام در قلعه فردجان یا پردگان در پانزده فرسنگی همدان به زندان افتاد. چهار ماه بعد پس از آنکه علاءالدوله به همدان حمله برد و سماءالدوله و وزیرش تاجالملک را به تسلیم واداشت، ابن سینا از حبس رهایی یافت، اما رقیبان سابق او پس از تسلیم در حکومت همدان ماندند و علاءالدوله به اصفهان بازگشت. ابن سینا مدتی بعد به همراه شاگردش جوزجانی همدان را به قصد اصفهان ترک کرد. علاءالدوله که مردی دانشپرور بود مقدم او را گرامی داشت و او را در شمار نزدیکان و همنشینان خویش در آورد. مجالس مناظرهای که در حضور او با شرکت ابن سینا برپا میشد، مشهور است. از آن هنگام بود که ابن سینا دوران چهارده ساله زندگی آرام و خلاق خود را آغاز کرد و کتاب شفا را با تمام بخشهای «منطق»، «مجسطی»، «اقلیدس»، «ریاضیات» و «موسیقی» به پایان رسانید. وی کتاب النجاه را نیز در همین سفر و در میان راه نوشته بود. ابن سینا کتاب الانصاف را نیز در اصفهان تألیف کرد، اما این کتاب در حمله سلطان مسعود غزنوی به اصفهان، و تصرف آن از میان رفت.
ابن سینا همچنان در اصفهان که تحت حکمرانی علاءالدوله بود، روزگار میگذرانید، تا اینکه علاءالدوله قصد رفتن به همدان کرد. ابن سینا نیز وی را همراهی کرد، اما در راه بیمار شد. پس از رسیدن به همدان، در 58 سالگی در سال 428 هجری قمری در گذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد.
نظام فلسفی ابنسینا:
نظام فلسفی این حکیم ایرانی، به طور کلی، و به ویژه از لحاظ برخی اصول آن، ژرفترین و ماندنیترین تأثیر را بر تفکر فلسفی اسلامی پس از وی، و نیز بر فلسفه اروپایی سدههای میانه داشته است. این نظام فلسفی آمیزهای است از مهمترین عناصر بنیادی فلسفه مشایی – ارسطویی و برخی عناصر مشخص جهان بینی نو افلاطونی، در پیوند با جهانبینی دینی اسلامی. ابنسینا نظام فلسفی نوین خود را که قصد داشته است آن را به پایان برساند، «حکمت یا فلسفه مشرقی» نامیده است که در چهار بخش: هستی شناسی و خداشناسی، جهانشناسی، روان شناسی و نظریه شناخت، و گرایش عرفانی عرضه میشود.
پزشکی:
ابن سینا نه تنها یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان، که یکی از برجستهترین چهرههای تاریخ پزشکی در همه دورانهاست. مهمترین اثر وی در پزشکی کتاب قانون (القانون فی الطب) است که بخش یکم آن را پیش از 406 قمری ، یعنی در حدود 35 سالگی تألیف کرده است.
ابن سینا افزون بر قانون، چند نوشته دیگر نیز در پزشکی دارد که مهمترین آنها الارجوزى فی الطب است که در قالب شعر نوشته شده است. وی همچنین چند ارجوزه (نوعی شعر قصیده گونه در بحر رجز) دیگر درباره مطالب پزشکی دارد که از آن میان باید از ارجوزىلطیفى فی قضایا بقراط الخمس و العشرین نام برد.
افزون بر اینها، ابن سینا نوشتهای دارد با عنوان مقالى فی احکام الا دویى القلبیى که شامل دو بخش است: در بخش نخست و کلی آن مسائل نظری مربوط به فیزیولوژی، وظایف و بیماری های قلب، و نیز تأثیر هیجانهای عاطفی بر فعالیت قلب انسان، عرضه میشود؛ در بخش ویژهای از آن، ابن سینا به وصف داروهای ساده که برای تنظیم فعالیت قلب سودمندند، میپردازد. در کنار اینها از رسالى القوی الطبیعیى، رسالى فی الفصد، رسالى معرفى التنفس و النبض، رسالى فی البول، رسالى شطرالغب (درباره تبهای نوبهای)، رسالى فی القولنج، و رسالى فی ذکر عدد الامعاء می توان نام برد.
کتاب قانون ابن سینا بزرگترین سند پزشکی جالینوسی است، اما در مهمترین مسائل نظری، دیدگاه ارسطویی بر آن مسلط است. ابن سینا در قانون همچنین مطالب بسیاری را از کتاب الحاوی رازی گرفته است. اما برجستهترین نشانه نبوغ ابن سینا در قانون این است که وی مواد و موضوعهای پزشکی را به دقیقترین نحوی نظام بخشیده است. برای پیبردن به اهمیت و ویژگی قانون، کافی است به یاد آوریم که مؤلف آن نه تنها پزشکی بزرگ، بلکه یکی از بزرگترین فیلسوفات بوده است. ابن سینا در قانون، نه تنها بارها به جالینوس و گاه به بقراط استناد میکند، بلکه درباره برخی از مهمترین مسائل نظری علمی، به ویژه در تشریح (آناتومی) بر حقانیت نظریات ارسطو تأکید میورزد.
ابن سینا در قانون همه اطلاعات و شناختهای پزشکی یونانی و عربی را تا دوران خودش، بدان گونه که از آنها آگاه بوده است، یکجا گردآورده است. مباحث تشریح و فیزیولوژی را عمدتاً بر پایه نظریات جالینوس، و بخش داروشناسی و داروهای گیاهی را بر پایه نوشته دیوسکوریدس، داروشناس نامدار یونانی استوار ساخته است.
یکی از ویژگیهای ابن سینای پزشک، مشاهدات بالینی او درباره بیماریهای گوناگون است، از ناراحتیهای پوستی و بیماریهای ریوی گرفته تا اختلالهای سلسله اعصاب و انواع دیوانگیها . ویژه گی دیگر ابن سینا در قانون تکیه بر تجربه و کاربرد آن درباره داروهاست. وی در آغاز بخش مربوط به داروها، هفت قاعده را وضع می کند که طبق آنها باید روش تجربی برای تعیین خواص و تأثیر داروها، و تجویز آنها در بیماریها به کار برده شود.
کتاب قانون طی دوران سدههای میانه، معتبرترین متن برای آموزش پزشکی در دانشگاههای مونپلیه و لوون بوده، و تا 1650 م نیز در دانشگاهها تدریس میشده است.
ریاضیات، نجوم و برخی از علوم طبیعی:
ابن سینا در ریاضیات و نجوم صاحب نظر بوده، آثاری در این باب تصنیف کرده، بخش بزرگی از کتاب شفا را به آن اختصاص داده، و در ساختن آلات رصد، دستی قوی داشته است. ابن سینا بخش هفت از کتاب النجاى را به هندسه، و بخش هشت آن را به علم حساب اختصاص داده است. نظریات وی در ریاضیات هنوز کاملاً مورد بررسی قرار نگرفته است.
برخی آثار ابن سینا در هندسه عبارتاند: 1. رساله فی تحقیق الزاویى2 . تحقیق مبادی الهندسى.
ابن سینا درباره بخشهای مختلف ژئوفیزیک، هواشناسی و آثار جوی، از جمله درباره تشکیل کوهها، آبهای زیر زمینی، زلزله، تشکیل معادن، ابر، باران، هاله، هوس قزح، باد، رعد و برق، ستاره دنبالهدار، و شهاب نظریاتی ابراز کرده است.
موسیقی:
از آثار گوناگون منتسب به ابن سینا، پنج اثر او یا به طور کلی و یا بخشهایی از آنها به موسیقی اختصاص دارد که عبارتاند از الشفاء، النجاى، دانشنامه یا حکمت علائی، المدخل الی صناعى الموسیقی، و اللواحق؛ دو کتاب اخیر، تماماً در زمینه علم موسیقی است.
ادبیات و زبانشناسی:
یکی از جنبههای مهم شخصیت ابن سینا که در سایه شهرت و اهمیت او در حکمت و طب از نظر پنهان مانده، توانایی شگرف او در شاعری و سخنوری است. علاوه بر قصیده عینیه، قصیده الجمانه الالهیى فی التوحید، و قصیده مزدوجه در منطق و چند ارجوزه در طب و موضوعات دیگر، شیخ اشعاری داشته است که در زمان حیات او معروف بوده، و در فهرست آثار او در رساله سرگذشت به آنها اشاره شده است.
موضوعات شعر او بیشتر حکمت، اخلاق و اندرز است و چند قطعه خمریه مانند نیز در میان آنها دیده میشود. شعر وی اگر چه کلاً در بیان افکار فلسفی اوست، ولی غالباً از مضامین بدیع و لطیف خالی نیست.
کلام شیخ در هر دو مورد، نظم و نثر، متین و استوار است و از قدرت و تسلط او بر زبان عربی حکایت میکند. علاوه بر اشعار، رسالههایی در «خطب و تحمیدات و اسجاع» و «مخاطبات و مکاتبات و هزلیات» نیز در شمار آثار او ذکر کردهاند که طبعاً باید از نوع نوشتههای ادبی او باشند. وی ظاهراً تأْلیفی نیز در علم نحو داشته است که به عنوان کتاب الملح فی النحو از آن یاد کردهاند. وی همچنین کتابی در علم عروض نیز به نام معتصم الشعراء داشته که در هفده سالگی نوشته است.
مجموعه نوشتهها:
برای آگاهی از مجموعه نوشتههای اصیل ابن سینا و نوشتههای منسوب به وی، فهرست جامعی به کوشش یحیی مهدوی در دست است که 131 نوشته اصیل از او، و 111 اثر منسوب به وی یا نوشتههایی با عنوانهای دیگر معرفی شده است. برخی از نوشتههای چاپ شده یا ترجمه شده وی از این قرار است: الشفاء، النجاى، الاشارات و التنبیهات، الانصاف، منطق المشرقیین، سع رسائل فی الحکمى و الطبیعیات، فی معانی کتاب ریطوریقا، رساله فی الاکسیر، رساله فی معرفى النفس الناطقى و احوالها، التعلیقات، القانون فی الطب، النکت و الفوائد، المبدأ و المعاد.
نوشتههای فارسی ابن سینا نیز عبارتاند از دانشنامه علائی، کنوز المغزمین و رساله جرثقیل.
منابع:
1- ابنسینا، حسینبن عبدالله، سرگذشت ابنسینا، ترجمه سعید نفیسی، تهران: انجمن دوستداران کتاب، 1339.
2- دانشنامه ایران، جلد اول، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران: مرکز دایرىالمعارف بزرگ اسلامی، 1384.
3- جنیدی، فریدون، کارنامه ابن سینا، تهران: بلخ، 1360.
4- آربری، آرتورجان، مرد شرق از نظر فلاسفه غرب، ترجمه محسن بینا، تهران: محمد ضرابی، 1333.
5- مهدوی، یحیی، فهرست مصنفات ابنسینا، تهران: دانشگاه تهران، 1333.