Page 13 - فصل هشتم-مفاخر و مشاهیر/ استان کردستان
P. 13

‫‪ / 13‬استان کردستان‬

                                                                                      ‫شیخالاسلام‪ ،‬ملا باقر‬
‫حاج ملا باقر فرزند ملا احمد شیخالاسلام از رجال دانشمند و با درایت خاندان موالی سنندج بود که مدتی نیز شیخالاسلام‬

                                          ‫کردستان بود و در سال ‪ 1233‬ه‪.‬ق وفات یافت (روحانی‪ ،1390 ،‬ج‪.)96 :1 .‬‬

                                                                                   ‫شیخالاسلام‪ ،‬ملا لطفالله‬
‫ملا لطفالله شیخالاسلام معروفترین و مقتدرترین فرد خاندان موالی و قضات سنندج بود که جدای از مقام علمی و‬
‫قضایی‪ ،‬وجهة اجتماعی و سیاسی و دینی وی بهگونهای بود که حکام و امرای وقت کردستان تحتالشعاع نفوذ او بودند‪ .‬شاه‬
‫قاجار‪ ،‬عزل و نصب حکام محلی کردستان را در اختیار وی گذاشته بود؛ او در واقع قاضیالقضات و حاکم شرع کردستان‬
‫بود‪ .‬ملا لطفالله‪ ،‬مردی ادبدوست بود و جمعآوری کتب از محبوبترین کارهای زندگی او بود‪ .‬شیخ کتابخانهای از‬
‫کتابهای خطی نفیس داشت‪ .‬ملا لطفالله‪ ،‬مکنت و ثروت زیادی داشت و بسیار اهل سفر بود‪ .‬در یکی از سفرهایش به‬
‫اصفهان چند نفر معمار و استادکار با خود به سنندج آورد و عمارتی را به سبک ساختمانهای معمول آن روزگار برای خود‬
‫بنا کرد‪ .‬این بنا که به عمارت سالار سعید نیز معروف است‪ ،‬مدتی بهعنوان ساختمان اداری میراث فرهنگی کردستان استفاده‬
‫میشد و هماکنون نیز موزة باستانشناسی سنندج است‪ .‬ملا لطفالله‪ ،‬طبع شعر نیز داشت و گاهی به تفنن اشعاری را نیز‬

                                                                               ‫سروده است (همان‪ ،‬ج‪.)62 :2 .‬‬

                                                                                     ‫شیخالاسلامی‪ ،‬ابراهیم‬
‫ملا ابراهیم آخرین فرد خاندان معروف موالی و مشایخالاسلام سنندج است که به مقام شیخالاسلامی رسید‪ .‬ملا ابراهیم‬

 ‫فرزند ملا مصطفی و شخص فاضلی بود که تا هنگام مرگش در سال ‪ 1322‬ه‪.‬ق در این سمت باقی ماند (همان‪ ،‬ج‪.)137 :2 .‬‬

                                                                           ‫عرفان سنندجی‪ ،‬شیخ عبدالحمید‬
‫حاج شیخ عبدالحمید متخلص به عرفان از مشایخ خاندان معروف «کانیمشکانی قُ َصیرانی» در دهم رمضان سال ‪ 1273‬ه‪.‬ق‬
‫در شهر سنندج متولد شد‪ .‬او بهدنبال کسب دانش‪ ،‬سنندج را ترک کرد و سپس به بغداد رفت‪ .‬پس از چند سال تلمذ نزد‬
‫اساتید و رسیدن به حد کمال‪ ،‬در سال ‪ 1305‬ه‪.‬ق‪ ،‬از علامه حسین صبری‪ ،‬مدرس اعظمیة بغداد به اخذ اجازه تدریس و افتاء‬
‫نائل آمد‪ .‬متعاقباً از آنجا رهسپار حجاز شد و در اواسط سال ‪ 1306‬ه‪.‬ق به سنندج بازگشت و به تدریس و تعلیم پرداخت و‬
‫تا آخرین سال حیاتش‪ ،‬در مدرسه و مسجد رشید قلعهبیگی در شهر سنندج‪ ،‬خدمات دینی و علمی خود را ارائه داد‪ .‬حاج‬
‫شیخ عبدالحمید فقیهی کمنظیر‪ ،‬ادیبی توانا‪ ،‬فاضلی نیکمحضر‪ ،‬نکتهسنج و اهل مزاح بود و نظم و نثر عربی را شیوا مینوشت‬
‫و به فارسی و کردی نیز شعر میگفت و به اصطلاح «صاح ُب السیف و القلم» بود‪ .‬عرفان در اثنای جنگ بینالملل اول بهعلت‬
‫حملات پیدرپی روسها به شهر سنندج‪ ،‬به یکی از دهات اورامان به نام رزاو مهاجرت کرد و پس از چند صباحی اقامت‬

       ‫در آنجا‪ ،‬بهعلت ابتلا به بیماری‪ ،‬در ‪ 26‬شعبان سال ‪ 1334‬ه‪.‬ق به سرای جاودانی کوچ کرد (همان‪.)131-132 :1364 ،‬‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18