Page 3 - فصل اول-جغرافیای تاریخی/ استان کردستان
P. 3
/3استان کردستان
امیرنظام گروسی 1شبی را در گردش بهسر میبرد مطلبی را در آن شب به امیرنظام گروسی اشاره مینماید که فردا صبح این
مطلب بهوسیله جارچی پخش شود و تا صبح همه مردم از این مطلب آگاه میشوند و ازاینرو ،آن را شهر بیجار نامید .در این
شهر درخت بید فراوان بوده از اینرو به کردی به آن «بی» میگفتند و به لهجه کردها «بیجار» بهمعنی جایگاه بید است (قدکساز،
.»)41 :1375
دربارة وجهتسمیة بیجار اختلافنظرهایی وجود دارد .عدهای معتقدند که بیجار کلمهای مرکب از «بی» فارسی و «جار» عربی،
بهمعنی بیهمسایه است .در توجیه این وجهتسمیه آمده است که پس از حملة اعراب به ایران و پیشروی سپاهیان در مناطق
غربی ایران و ازجمله بیجار ،گروهی از این سپاهیان به بیجار آمده و در دامنة کوه جنوبی سراب ساکن شدند .آنها از دیدن چشمه
جوشان این ناحیه سرمست شده و متوجه شدند که کسی نیست که از این چشمه جوشان آب بهنحو مطلوب استفاده برده و
ازاینرو در وصف آن این عبارت را گفتند« :ماء لا جار له» ،یعنی آبی که همسایهای ندارد .در ادامه و با گذشت زمان عبارت
«لاجار» به بیجار تبدیل شد .عدة دیگری معتقدند که ریشة کلمة بیجار به ایل جار برمیگردد .جار بهمعنی محل و مکان تعریف
شده و معنی آن محلی است که طوایف و ایلها در آنجا گرد هم آمدهاند .برخی دیگر معنی بیجار را سبزه و گیاه بیان کردهاند؛
چنانکه هفت بیجار نیز از هفت نوع سبزی درست میشود .بنابراین بیجار محلی سرسبز و پر از باغ و درختان بوده که برای
جشن و شادی اهالی محل مناسب بوده است.
آخرین وجهتسمیه که به نظر از همه موثقتر است ،ریشة کلمه بیجار را همان بیذار میداند؛ یعنی محلی که درخت بید
در آن زیاد میروید .این کلمه بهمرور به بیجار تبدیل شده است (روحانی شهرکی ،1390 ،ج.)376 :2 .
.3دهگلان
از شهر دهگلان بهمدت طولانی بهعنوان زیستگاهی روستایی استفاده میشد و اکنون مرکز شهرستانی به همین نام در
فاصلة چهل کیلومتری شرق سنندج است .گفتنی است که این شهرستان نیز همانند شهرستان سروآباد ،شهرستانی تازهتأسیس
بود و چند سالی بیش نیست که از شهرستان قروه جدا شده است (زارعی.)43 :1392 ،
.4دیواندره
مرکز این شهرستان ،شهر دیواندره است که پیشینهای طولانی ندارد .شهرستان دیواندره ،یکی از روستاهای استان بود که
بهدلیل واقعشدن در مسیر جادة سنندج -سقز گسترش یافته است .ترکیب دیواندره از دو کلمة دیوان و دره شکل گرفته است.
.1حسنعلیخان گروسی ،ملقب به امیرنظام ( 1201بیجار 1278 ،کرمان) ،از طایفه کبودوند گروسی ،سیاستمدار ،خوشنویس ،ادیب و صاحب مناصب
و خدمات بسیار بوده است.