Page 2 - فصل چهارم-آداب و رسوم/ استان کردستان
P. 2

‫آداب و رسوم‪2/‬‬

‫اصلی شب چله به حساب میآید؛ در استان کردستان و بهویژه سنندج‪ ،‬خربزة ترش بهجای هندوانه میوة اصلی به حساب‬
                                                                                 ‫میآمد (ایازی‪.)200 :1371 ،‬‬

                                                                                  ‫‪ .2‬آئین چهارشنبهسوری‬
‫همانند اکثر نقاط ایران‪ ،‬در آخرین چهارشنبة سال بهعنوان چهارشنبهسوری مراسمی برگزار میشد‪ .‬البته در کردستان و‬
‫بهخصوص شهر سنندج انجام مراسم چهارشنبهسوری در گذشتة نهچندان دور تا حدی متفاوتتر از سایر نقاط کشور برگزار‬
‫میشد‪ .‬رسم بر این بود که به دباغخانه شهر میرفتند و از آب بدبوی آن بر خود میمالیدند‪ .‬این کار را برای دفع چشم بد و‬
‫یا چشمزخم و عزیزشدن زنان در نزد شوهرانشان انجام میدادند‪ .‬اعتقاد بر این بود که کثیفی با کثیفی میتواند پاک شود‪.‬‬
‫این مراسم از ساعت سه بعدازظهر تا آخرین دقایق چهارشنبهسوری انجام میشد و تا قبل از فرارسیدن شب‪ ،‬تشریفات به‬
‫پایان میرسید‪ .‬زنان و دختران طبقة اعیان و اشراف شهر با فانوس و همراه نوکرهای خود به دباغخانه میآمدند (همان‪،‬‬

                                                                                                    ‫‪.)204‬‬
‫از دیگر آئینهای مرسوم چهارشنبهسوری که بعد از برگشت از دباغخانه انجام میشد این بود که زنان هر خانواده ظرف گلی‬
‫کهنه و سیاه شدهای را آماده کرده و سپس یک دسته جاروی کهنه را داخل آتشگردان آتش میزدند‪ .‬سپس روی آن اسپند‬
‫میریختند و صبر میکردند تا اسپند بهکلی دود شود و بعد آن را به تمامی نقاط خانه میبردند‪ .‬در ادامه‪ ،‬همة اهل خانه دور آتش‬
‫جمع شده و منتظر میماندند تا آتش خاموش شود‪ .‬پس از خاموششدن آتش‪ ،‬این جمله را میگفتند‪« :‬آنچه درد و بلای ماست‬
‫در این شب چهارشنبه با این برود» که منظور همان ظرف و جاروی سوخته و آتش اسپند است‪ .‬در آخرین بخش از مراسم‬
‫چهارشنبهسوری‪ ،‬ظرف و محتویات آن را جلوی در خانه بر زمین کوبیده و شکستههای کوزه و محتویات داخل کوزه را پخش‬

                                         ‫میکردند و چهارشنبهسوری را با نحسیهای آن بدرقه میکردند (همان‪.)206 ،‬‬
‫رسم دیگر چهارشنبهسوری فالگوش نام داشت‪ .‬این رسم مخصوص خانوادههایی بود که مریضی در خانه داشتند‪ .‬زنان‬
‫خانواده پشت در خانه‪ ،‬خود را پنهان کرده و به سخنان عابرانی که از داخل کوچه و جلوی در خانه عبور میکردند گوش‬
‫میدادند‪ .‬اگر عابران اسم خوراکی و یا غذایی را میبردند‪ ،‬اهل خانه همان غذا را پخته و به مریض میدادند؛ هرچند که طبیب‬
‫آن را قدغن کرده باشد‪ .‬متأسفانه رسوم چهارشنبهسوری که امروزه برگزار میشود کاملاً تغییر یافته است‪ .‬در گذشته آتش‬
‫روشنکردن در داخل کوزه‪ ،‬فلسفه خاص خود را داشت که امروزه فقط آتش را درحالیکه از فلسفة آن چیزی نمیدانند‬

                                                                           ‫روشن کرده و از روی آن میپرند‪.‬‬

                                                                                             ‫‪ .3‬عید نوروز‬
‫نوروز که نشانة آغاز فصل بهار است‪ ،‬بزرگترین و مهمترین عید ایرانیها و بهویژه کُردها است‪ .‬مردم کردستان از اسفندماه‬
‫به استقبال نوروز میرفتند‪ .‬مادران و کدبانوهای خانه چندین روز قبل از فرارسیدن ایام نوروز‪ ،‬گندم و عدس را در پارچه ریخته‬
‫و در ظرفی میگذارند و هر روز روی آن آب میپاشند تا سبز شود‪ .‬افزونبر این‪ ،‬دانههای کنجد را با پارچهای دور کوزة آب‬
‫بسته و آن را مرطوب نگه میدارند تا بعد از جوانهزدن تبدیل به سبزه شود‪ .‬با رسیدن ایام نوروز‪ ،‬مردهای خانه برای رنگکردن‬
‫تخممرغها‪ ،‬رنگ فراهم کرده و بیشتر از یک تغار (‪ 30‬عدد) تخممرغ را رنگ میکنند‪ .‬بچهها‪ ،‬نوروزنامه درست میکردند‪.‬‬
   1   2   3   4   5   6   7