Page 17 - فصل ششم-ورزش و بازی های محلی/ استان کردستان
P. 17

‫‪ / 17‬استان کردستان‬

‫آنی مانی‪ :‬منطقة بومی این بازی روستای برفآباد است‪ .‬در این بازی بچهها دست در گردن هم میاندازند و با رقص‬
                                                            ‫پای چوپی حرکت میکنند و این ترانه را میخوانند‪:‬‬
                                                                  ‫آنی‪ ،‬مانی‪ /‬شانی‪ ،‬مانی‪ /‬چینی مینی رفت‬

‫وقتی به آخرین کلمه رسیدند همگی باید بیحرکت روی زمین بنشینند‪ .‬هر کس دیرتر نشست یا نتوانست تعادل خود را‬
‫حفظ کند‪ ،‬سوخته است و از بازی کنار میرود‪ .‬بازی به همین ترتیب ادامه پیدا میکند تا فقط یک نفر باقی بماند‪ .‬او برنده بازی‬

                                                         ‫است و میتواند از سایرین کولی بگیرد (همان‪.)448-445 ،‬‬
‫بربر (دستهدسته)‪ :‬بازیکنان دو گروه میشوند و گودالی در زمین میکنند و به قید قرعه یکی از گروهها در گودال مستقر‬
‫میشود‪ .‬گروه دیگر برای راندن آنها از گودال به آنها حمله میکند‪ .‬اگر گروه مهاجم موفق شود آنها را براند و خود جای آنها را‬
‫بگیرد‪ ،‬گروهی که اینک در خارج گودال قرار گرفته‪ ،‬به آنها حمله میکند و بازی به همین ترتیب ادامه مییابد‪ .‬این بازی در‬

                                                                    ‫روستای بدرهای رواج دارد (همان‪.)452-450 ،‬‬
‫پشیله سووره‪ :‬بچهها دایرهوار میایستند و یک نفر وسط دایره قرار میگیرد‪ .‬او باید سعی کند از میان دو پای بچهها‬
‫خود را به خارج دایره برساند‪ .‬بچهها دستهجمعی میخوانند‪« :‬گربه سرخ کجا رفت‪ /‬زمین را درید و در آن فرورفت»‪ .‬کسی‬

                             ‫که بتواند از دایره خارج شود جای کسی را میگیرد که به او اجازه خارج شدن داده است‪.‬‬
‫پهنای بیده تگ‪ :‬بچهها دور دایره مینشینند‪ .‬استاد بغلدستیاش را میزند و بغلدستی هم بازیکن کنار خود را تا‬

                                             ‫دوباره به خود استاد میرسد و به همین ترتیب بازی ادامه پیدا میکند‪.‬‬
‫تماکوکالی (تنباکوکاری)‪ :‬در روستای گواور‪ ،‬بچهها دو نفر را بهعنوان استاد انتخاب میکنند‪ .‬استادها شروع میکنند‬
‫روی زمین تفانداختن و تف آنها شبیه هرچه که بود بر آن همان نام را میگذارند‪ ،‬مانند قلیان‪ ،‬سماور‪ ،‬آفتابه‪ ،‬اسب و ‪...‬‬
‫این کار را تنباکوکاری میگویند‪ .‬بعد بازیکنان دیگر را صدا میکنند و از آنها میخواهند از روی شکل آب دهانها تشخیص‬
‫بدهند که آنها چه هستند‪ .‬هرکس درست حدس زد یکطرف و هرکس غلط حدس زد طرف دیگر قرارمیگیرد‪ .‬در آخر‪،‬‬

    ‫برندهها دست و پای بازندهها را میگیرند و تاب میدهند و میگویند بهشت یا دوزخ و آنها را به طرفی پرت میکنند‪.‬‬
‫توپ قارین‪ :‬سه قطعهسنگ را در یک خط مستقیم عمود به خط شروع بازی طوری قرار میدهند که سنگ دومی در‬
‫ده متری سنگ اول و سنگ سومی پنجاه متری سنگ دوم است‪ .‬محل قرارگرفتن سنگها را شار میگویند‪ .‬بازیکنان به دو‬
‫گروه تقسیم میشوند و پشک میاندازند تا مشخص شود کدام گروه باید بازی را آغازکند‪ .‬گروه مدافع در محل بین شار دوم‬
‫و سوم بهصورت پراکنده در زمین مستقر میشود‪ .‬فقط یکی از آنها در کنار گروه مهاجم باقی میماند و در اصطلاح محلی‬
‫میگویند «نان بده» است‪ .‬کار او این است که توپ را تا ارتفاعی بالا بیندازد تا یکی از بازیکنان مهاجم که چوب در دست‬
‫دارد‪ ،‬آن را به جلو پرتاب کند‪ .‬او پس از پرتاب توپ باید چوب را زمین بگذارد و با شتاب به شار دوم برود‪ .‬یا اگر حس‬
‫میکند میتواند‪ ،‬خود را به شار سوم برساند و آن سنگ را لمس کند و به نقطة شروع برگردد‪ .‬اگر احساس کند فرصت او‬
‫کافی نیست‪ ،‬میتواند در شار دوم بماند تا فرصت مناسب بهدست آید‪ .‬اگر بازیکنان گروه مدافع توپ را در هوا بگیرند‬
‫گروه مهاجم میسوزد‪ .‬اگر هم یکی از بازیکنان مدافع توپ را از زمین بردارد و بازیکنی را که توپ را زده با آن بزند‪ ،‬باز‬

                                     ‫هم گروه مهاجم میسوزد و جای دو گروه باهم عوض میشود (همان‪.)457-454 ،‬‬
‫چل کوچکه‪ :‬بازیکنان دو گروه میشوند و قرعهکشی میکنند تا وضع گروهها مشخص شود‪ ،‬یک گروه به دنبال‬
‫گردآوری چهلسنگ میرود و گروه دیگر باید مسافت تعیینشده را برود و برگردد‪ .‬چهلسنگ را در فاصلههای یک متری‬
   12   13   14   15   16   17   18   19