Page 14 - فصل ششم-ورزش و بازی های محلی/ استان کردستان
P. 14

‫ورزش و بازیهای محلی‪14/‬‬

‫پای تیولی‪ :‬پای تیولی یکی دیگر از بازیهای روستای ویهج است که در آن چوب را بهطور عمودی در زمین فرو میکنند‬
‫و دور آن دایرهای میکشند و به فاصلة یک متری این دایره‪ ،‬خطی روی زمین میکشند‪ .‬بازیکنان بهترتیب از پشت خط‪ ،‬سکه‬
‫خود را بهطرف چوب پرتاب میکنند‪ ،‬هرکس پولش به چوب نزدیکتر بیفتد برنده است‪ .‬اگر پا روی خط برود‪ ،‬پرتابکننده‬

                                                                        ‫سوخته است (قزلایاغ‪.)452-450 :1379 ،‬‬
‫َسوته سری (سبد بر سر)‪ :‬یکی از بازیکنان به حکم پشک انتخابشده‪ ،‬روی زمین مینشیند و سبدی روی سر خود‬
‫میگذارد‪ .‬بقیة بازیکنان به او حمله کرده و با دست روی سبد میکوبند‪ .‬استاد‪ ،‬شال یا کمربندی در دست میگیرد‪ .‬یک سر‬
‫دیگر آن را هم به سبدبهسر میدهد‪ .‬استاد دور سبدبهسر میگردد و با پا مهاجمان را «قاو» میدهد و نمیگذارد به او صدمهای‬
‫بزنند‪ .‬اگر استاد کسی را قاو بدهد‪ ،‬باید بیاید و بهجای سبدبهسر بنشیند‪ .‬بازی به همین ترتیب ادامه مییابد‪ .‬کمربند یا طناب‬
‫به این دلیل است که استاد نتواند از فاصلهای معین دورتر برود‪ .‬آصفآباد قروه خاستگاه این بازی است (همان‪.)478-474 ،‬‬
‫نیمهپیا (نیمهآدم‪ ،‬نیمهمرد)‪ :‬در روستای میناآباد قروه یکی از بازیکنان‪ ،‬داوطلب نقش «نیمهپیا» میشود‪ .‬ابتدا روی‬
‫سر او دیگ یا غربالی میگذارند و روی شکم او را برهنه میکنند و روی آن با ذغال یا دوده بخاری دو چشم و دو ابرو و‬
‫دهان و دماغ میکشند‪ ،‬سپس با پارچهای غربال را محکم به سرش میبندند که شبیه بهصورت نیمتنه یک انسان شود‪ .‬چوب‬
‫بزرگ را هم روی کمرش میبندند که همان دستهای آدمک است‪ .‬این آدمک که همان «نیمهپیا» است شروع به رقصیدن‬

                                               ‫در میان دیگران میکند و با حرکات خندهدار آنها را سرگرم میکند‪.‬‬
‫هَل کتاو بریزه (بزن و فرار کن)‪ :‬ابتدا پشک میاندازند و چشم بازیکنی که پشک را درست نگفته باشد‪ ،‬میبندند‪ .‬سپس‬
‫بازیکنان دیگر‪ ،‬هریک با دست ضربهای به او میزنند و فرار میکنند‪ .‬حال او باید با همان چشم بسته بهدنبال آنها بدود و اگر‬

           ‫بتواند یکی از آنها را بگیرد‪ ،‬چشم او را باز میکنند و چشم بازیکن گرفتهشده را میبندند و بازی را ادامه میدهند‪.‬‬
‫هنوری‪ ،‬منوری (انگوری)‪ :‬بازیکنان به دو گروه تقسیم میشوند و در مقابل یکدیگر در دو صف قرار میگیرند‪ .‬هریک‬
‫از افراد برای خود نامی انتخاب میکند‪ ،‬مانند انار‪ ،‬سیب‪ ،‬انگور و ‪ ...‬بعد نفرات اول هر دو صف وسط میآیند و یکی از آن دو‬
‫چشم دیگری را میبندد‪ .‬پس از خواندن عبارتی شعرگونه و ذکر نام میوهای مثلاً انار توسط بازیکن اول‪ ،‬انار از صف خود بیرون‬
‫آمده و با انگشت بر پیشانی بازیکن چشمبسته میزند و میرود و در جای خود قرار میگیرد‪ .‬در این هنگام‪ ،‬بازیکن چشمبسته‪،‬‬
‫چشمان خود را باز میکند و پس از نظری به هر دو صف‪ ،‬فردی را که حدس میزند نامش انار باشد‪ ،‬ذکر میکند‪ .‬اگر حدس او‬
‫درست بود همان فرد‪( ،‬انار) را خر خود میکند و سواری میگیرد و در غیر این صورت از بازی خارج میشود و بازی به همین‬

                                                                      ‫ترتیب ادامه پیدا میکند (همان‪.)519-507 ،‬‬

                                                                                              ‫‪ .4‬کامیاران‬

‫خریلم کووه؟ (خرهایم کجاست؟)‪ :‬در روستای چیاماران کامیاران‪ ،‬بازیکنان به دو دستة مساوی تقسیم میشوند و هر‬
‫گروه برای خود سرداری انتخاب میکند‪ .‬برای آنکه مشخص شود کمربند دست کدام گروه باشد‪ ،‬پشک میاندازند‪ .‬بازیکنان‬
‫گروهی که سردارشان کمربند را در اختیار دارد‪ ،‬روی زمین مینشینند و سردار آنها یک سر کمربند را به دست میگیرد‪،‬‬
‫درحالیکه سر دیگر آن در دست بازیکنان است‪ .‬گروه دیگر میرود و پنهان میشود‪ .‬سردار گروهی که پنهان شده است‬
‫میآید و میپرسد‪« :‬خرهای من کجا هستند؟»‪ .‬بازیکنان گروه او صداهایی از خودشان درمیآورند که سردار گروه اول باید‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18   19