Page 7 - فصل هشتم-مفاخر و مشاهیر/ استان کردستان
P. 7

‫‪ / 7‬استان کردستان‬

‫شادمان به فراگیری مقدمات زبان عربی مشغول شد (روحانی‪ ،1371 ،‬ج‪ .)534 :1 .‬چند ماهی هم به آموزش حساب و هندسه‬
‫مشغول شد و کلاسهای پنجم و ششم دبستان به مدرسه رفت و گواهی ششم ابتدایی گرفت و به خواست پدر تحصیلات قدیمه‬
‫را دنبال کرد‪ .‬ضمن ًا دروسی از کتاب تشریح افلاک را نزد مرحوم ملا مجید اصولی از اهالی روستای ماویان از توابع کامیاران‪،‬‬
‫در شهر سنندج آموخت‪ .‬وی ضمن تداوم در امر تحصیل‪ ،‬تفسیر بیضاوی‪ 1‬را در خدمت ملا عبدالعظیم مجتهد تلمذ کرد‪ .‬وی‬
‫توانست در سال ‪ ،1321‬اجازهنامة حوزوی خویش را از بزرگانی همچون مولانا محمدصادق نیری‪ ،‬آیتالله مردوخ‪ ،‬ملا‬
‫عبدالعظیم مجتهد‪ ،‬مولانا محمود مفتی و ملا محمد مدرس گرجی دریافت کند‪ .‬در اسفند ماه ‪ ،1323‬به استخدام وزارت فرهنگ‬
‫درآمد و در این مدت در دانشگاه تهران شروع به تحصیل علوم دانشگاهی کرد‪ .‬از اساتید او در این دوران میتوان به‬
‫بدیعالزمان فروزانفر و محمد شهابی اشاره کرد‪ .‬سپس به کردستان بازگشت و در دبیرستانهای شهر سنندج به تدریس مشغول‬
‫شد‪ .‬او در سال ‪ 1357‬و پس از ‪ 34‬سال خدمت‪ ،‬بازنشسته شد‪ .‬وی همچنین به تدوین و تألیف کتابهای تعلیمات دینی و‬
‫جمعآوری سرگذشت و احوال و آثار بزرگان علم و ادب و عرفان میپرداخت و تاریخچه و سرگذشت خاندانها و رجال‬
‫سیاسی کرد زبان را با عنوان تاریخ مشاهیر تألیف کرد‪ .‬افزونبر تاریخ مشاهیر کرد که مهمترین تألیف بابا شیخ بود‪ ،‬بیش از‬
‫‪ 30‬جلد کتاب دیگر به زبانهای فارسی و عربی از وی به یادگار مانده است که دیوان اشعار او ازجمله باارزشترین آنهاست‬
‫(ایلخانیزاده‪ .)94-93 :1392 ،‬سرانجام در روز پنجشنبه ‪ 29‬دیماه سال ‪ 1367‬در تهران درگذشت (همان‪ .)535-534 ،‬پیکر آن‬
‫مرحوم پس از تشییع به کامیاران انتقال یافت و در زادگاهش روستای کاشتر به خاک سپرده شد‪ .‬بابا مردوخ در طول حیات‬
‫خویش‪ ،‬آثار زیادی بر جای گذاشت که برخی از آنها چاپ شد و بعضی هنوز به چاپ نرسیده است‪ .‬مهمترین اثر آن مرحوم‬
‫که بهنوعی شناسنامة بابا مردوخ و شهرش کامیاران محسوب میشود‪ ،‬تاریخ سه جلدی مشاهیر کُرد است‪ .‬برخی از آثار وی‬
‫بدین شرح است‪ :‬صغری در منطق‪ ،‬فرهنگ نوزاد (‪ 3‬جلدی)‪ ،‬تاریخ مشاهیر کُرد (‪ 3‬جلدی)‪ ،‬دانش سرایش (عروض و‬
‫قافیه)‪ ،‬مراه الاسامی (شرحی بر کتاب وضع پیر رستمی)‪ ،‬الیم الغیث (درباره میراث)‪ ،‬ارمغان گرامی و ‪( ...‬علیخانی‪،‬‬

                                                                                                          ‫‪.)110 :1393‬‬

                                                                                               ‫طایفة بابان‬
‫طایفة بابان در سنندج سه تیره هستند‪« :‬پاشایان بابان»‪« ،‬بیگان بابان» و «آقایان بابان»‪ .‬از تیرة اول کسی در سنندج باقی‬
‫نمانده است‪ .‬سرسلسلة این طایفه‪ ،‬سلیمان پاشای ببه است که در اواخر قرن یازدهم در نواحی شهر زور‪ 2‬حکومت داشت و‬
‫غالباً نیز با خوانین اردلان در حال جنگ و دشمنی بود‪ .‬سلیمانپاشا‪ ،‬دو پسر به نامهای محمدپاشا و خالدپاشا داشت‪.‬‬
‫محمدپاشا‪ ،‬پدر علیخان است که در فاصلة سالهای ‪ 1132‬تا ‪ 1142‬ه‪.‬ق در سنندج حکومت میکرد‪ .‬از خالدپاشا نیز سه پسر‬
‫به یادگار مانده است که یکی از آنها به نام سلیمان پاشا‪ ،‬شهر سلیمانیة عراق را در سال ‪ 1199‬ه‪.‬ق بنا نهاد و اسم خود را بر‬

                                                                             ‫آن گذاشت (مردوخ‪.)242 :1395 ،‬‬

‫‪ .1‬تفسیر بیضاوی‪ ،‬از تفاسیر مختصر و بسیار مشهور‪ ،‬تألیف ناصرالدین عبدالله بن عمر بیضاوی قاضی‪ ،‬فقیه شافعی‪ ،‬مفسر و متکلم اشعری در سدههای‬
‫هفتم و هشتم ه‪.‬ق‪ /‬سیزدهم و چهاردهم م‪ .‬است‪ .‬نام اصلی این اثر چنانکه در مقدمة مؤلف آمده‪ ،‬انوارالتنزیل و اسرارالتأویل است‪ .‬این تفسیر به اتفاق‬

             ‫آراء اهل نظر در میان تفاسیر کمحجم قرآن کریم از محققانهترین تفسیرها و سالیان دراز یکی از کتابهای درسی مجامع دینی بوده است‪.‬‬
                          ‫‪ .2‬این شهر در جنوب شرقی سلیمانیه عراق بوده است و هماکنون نیز شهرک کوچکی به این نام در منطقه وجود دارد‪.‬‬
   2   3   4   5   6   7   8   9   10   11   12