Page 155 - تاریخ، فرهنگ و هنر استان کرمانشاه

‫واکاویدرآثارمهیندخت معتمدی(شاعر‪،‬محققومترجمکرد) ‌‬

‫بودم‪ ،‬از آ ‌‌نزمان تا‌کنون‪ ،‬به همان‌گونه طالب و شائق علم و ادب و شیفته و فریفته زبان شیوای‬
‫پارسی و شعر نغز دری و گرسنه و تشنه تکمیل و تهذیب معلومات و مکتسبات خود‪ ،‬نه‬
‫تنها گام برگرفته بلکه‪ ،‬گرما‌گرم‪ ،‬به‌جلو‪ ،‬و خیلی ب ‌هجلو‪ ،‬تاخته است‪ .‬فلز نفس نفیس و شخص‬
‫شخیص او‪ ،‬بر اثر فرورفتن و غوط ‌هخوردن در میان شعله‌های‌آتش بوته‌آزمایش رنج‌ها و فشار‬
‫محک امتحان و دردها‪ ،‬گداخت ‌هتر و مصفاتر و از هرگونه غل و غش منزه‌تر و مبراتر شده و‬

‫اینک به‌شکل زر ده دهی ناب و پولاد اصیل آبدیده درآمده است» (همان‪.)21 :‬‬
‫شاعر کتاب را با قطعه‌ای از خویش با نام «از دست رفته» به‌ مناسبت درگذشت علامه‬

‫برهان‌الدین حمدی به پایان برده است (همان‪.)192 :‬‬
‫اوســتاد! ای ســبک رفتــه ز دســت‬
‫بــار ســنگین غمــت پشــتم شکســت‬

‫رخنــه در ارکان دیــن افتــاده اســت‬

‫تــا کــه شــد برهــان دیــن مــا ز دســت‬
‫«حمــدی» ای تابنــده خورشــید کمــال‬
‫چـرخ بـا فضـل تـو بـس دون بود و پسـت‬
‫بی‌تــو در ایــن کــوره راه زندگــی‬
‫چــون توانــم رفــت یــا تنهــا نشســت؟‬
‫او ز مــا پیونــد بگسســت و برفــت‬
‫کی‌تــوان دیگــر چنیــن بگسســته بســت؟‬
‫سســت عهــدی دور بــود از خــوی او‬
‫پـس ز مـا چـون رشـته الفـت گسسـت؟‬
‫ســخت پیــکار اســت بــازوی اجــل‬
‫هیــچ از ســرپنجه او کــس نرســت‬
‫کیســت تــا شــوید ز لــوح خاطــرم؟‬
‫از غــم مــرگ تــو زنــگاری کــه هســت‬

‫‪153‬‬