Page 273 - تاریخ، فرهنگ و هنر استان کهکیلویه و بویراحمد
P. 273

‫جایگاهچرامدرایالتکهگیلویه‬

      ‫خوزستان‪ ،‬بختیاری و لرستان ادعای این شخص را پذیرفته و غائله‪ ،‬بسیار عظیم بوده است‪.‬‬
‫اسماعیل دروغین با بالاگرفتن كارش در این منطقه تاج‌گذاری کرد‪ ،‬قلندرشاه (اسماعیل‬
‫دروغین) با تاج‌گذاری كه قاعدت ًا باید در آرند صورت گرفته باشد؛ افراد بومی را به القاب و‬
‫مناصب طبق رسم دربار صفویان مفتخر می‌كند؛ «به‌آیین سلاطین جلوس نموده‪ ...‬و ارباب‬
‫مناصب تعیین فرمود‪ .‬ازجمله قاید غریب‌شاه ملاسی را اژدهاسلطان و مدبر دیگری را‬
‫زهرمارسلطان لقب داد و یكی را مسمی به دیوسلطان نموده» (حسینی‌منشی‪.)415 :1385 ،‬‬
‫باتوجه به اینكه قاید عنوان رؤسای ایلی منطقة چرام و كهگیلویه است‪ ،‬لذا باید این افراد بومی‬
‫بوده باشند‪ .‬طبق گزارش حسینی‌منشی‌كار قلندر دروغین آ ‌نقدر بالا گرفته بود كه موفق شد‬
‫بیست هزار سپاهی از الوار و زنگنه و شولان (ممسنی)‌و اكراد جوانكی را سازماندهی كند‬
‫و موفق به تسخیر دهدشت مركز حكومت كهگیلویه شد (حسینی‌منشی‪ .)416 :1385 ،‬در‬
‫این زمان‪ ،‬حاكم كهگیلویه‪ ،‬خلیل‌خان افشار‪ ،‬همراه محمدشاه صفوی در حوالی شروان بوده‬
‫و همین عامل باعث گسترش نفوذ اسماعیل دروغین شد‪ .‬حسینی‌منشی می‌نویسد‪«‌ :‬بعد از‬
‫وقوع این فتوحات چون رایات كشورستان در بلاد شروان بود‪‌،‬امرا و حكام این محال بنابر‬
‫مصلحت دولت بی‌زوال امتثال فرمان قلندر نموده پیش‌كش به جهت وی ارسال م ‌یداشتند»‬

                                                      ‫(حسینی‌منشی‪.)416 :1385 ،‬‬
‫باتوجه به این توضیح‪ ،‬قطع ًا مقام سلطنت سلطان‌محمد صفوی با تهدید روب ‌هرو م ‌یگردد و‬
‫صاحب ریاض‌الفردوس عدم كامیابی اسماعیل دروغین را در ب ‌یلیاقتی و ضعف شم سیاسی‬
‫و سستی و كاهلی م ‌یداند‪ ،‬باتوجه به وقایعی كه در طی سال‌های ‪9۹۰ - 9۸۸‬ق‪ ،.‬اتفاق می‌افتد‬
‫و میزان قوت و جهش سریع این شورش‪ ،‬برخلاف نظر حسینی‪ ،‬اسماعیل‌میرزای دروغین‪،‬‬
‫فردی تیزهوش و بازكاوت بوده و با پیمان‌های منطق ‌های ازجمله با سیدمبارك‪ ،‬حاكم خوزستان‪،‬‬

                        ‫قدرت زیادی به دست آورده بود‪ .‬به نوشته ترکمان بیک‌منشی‪:‬‬
       ‫«اما خلیل‌خان افشار حاكم كهگیلویه كه در درگاه معلی بود از آوازة خروج‬
       ‫قلندر رخصت یافته‪ ،‬متوجه آن صوب شد و چون به آن حوالی رسید‬
       ‫بی‌دولتان جماعت الوار سیمانیدانی (سیمابندانی)‌به هواخواهی قلندر بر سر‬
       ‫راه او آمده به محاربه مشغول شدند و در درة كوهی كه یك راه بیش نداشت‬
       ‫كمین كرده در وقت عبور خلیل‌خان از بالای كوه‪ ،‬سنگ عظیم سر می‌دادند‬
       ‫و تیر و تفنگ می‌انداختند‪ .‬از قضای الهی تیری بر خلیل‌خان آمده و كشته‬

                                    ‫‪271‬‬
   268   269   270   271   272   273   274   275   276   277   278