Page 126 - تاریخ، فرهنگ و هنر استان ایلام
P. 126

‫تاریخ‪،‬فرهنگوهنراستانایلام‬

                    ‫تو گوڵ بووسان منی‪ ،‬کوانگ زمسان منی‬
                    ‫ساع ‌هت ئه‌ڵسان منی‪ ،‬هه‌م تو منی هه‌م م تونم‬
‫کودک آدمی که تا پیش از تولد به‌لحاظ جسمانی با مادر یک ‌ی است‪ ،‬تا مدتی بعد از آن نیز‬
‫(در ساحت تصویری) به‌لحاظ روحی و روانی با والد احساس یک ‌ی بودن کرده و خود را جزئی‬
‫از مادر م ‌یپندارد‪ .‬نه‌تنها خود کالبد مادر‪ ،‬که جهان‪ ،‬سراسر برای او مادر است؛ حتی اشیاء‬
‫بی‌جان و عروسکی که باعث لبخند او می‌شود‪ .‬در این همامیختگی‪ ،‬کودک هیچ تمایزی میان‬
‫درون و بیرون و کالبد خود و مادر و اشیاء قائل نیست‪« :‬هه‌م تو منی‪ ،‬هه‌م م تونم»‪ .‬همه‌چیز‬
‫در یک وحدانیت استحاله شده است‪ .‬بدون تردید بخش عمدة ادبیات را همین میل به‌سوی‬
        ‫ساحت تصویری‪ ،‬وحدت و رسیدن به اتوپیا یا بهشت گمشدة کودکی دربرمی‌گیرد‪.‬‬
                 ‫ڕیشگ دار ب ‌هڕۊم ک ‌هس نی ‌هکه‌نێگه‌م ده زه‌مین‬
                  ‫پ ‌ه ‌لپ ‌هلم ‌هو ئ ‌هر تو بکه‌ی هه‌م ده ژ‌هنوو پ ‌هل وه‌شنم‬
‫یکی از اساسی‌ترین اضطراب‌های انسان در اوایل کودکی همانا اضطراب ا ‌زه ‌مپاشیدن‪:‬‬
‫«پ ‌هل پ ‌هل ‌هو بۊن» و عدم انسجام بدن است‪ .‬اضطراب آسی ‌ب دیدن توسط دیگری‪« ،‬انواع ترس‬
‫از چن ‌دتکه‌شدن‪ ،‬از‌ه ‌مپاشیدگی یا فروپاشی را به‌راحتی می‌توان در بسیاری از اشعار و قص ‌ههای‬
‫کودکستانی بچه‌ها مشاهده کرد» (امانوئل‪ .)23 :1399 ،‬این اضطراب چ ‌هبسا تا پایان عمر همراه‬
‫انسان باقی مانده و می‌توان ب ‌هنوعی آن را تجلی‌ای از رانة مرگ فرویدی نیز به‌شمار آورد‪.‬‬
‫اضطرابی که کودک می‌تواند در سال‌های نخست تولد‪ ،‬به‌واسطة امنیت جسمی و روانی‌ای که‬
‫والد برای او فراهم کره‪ ،‬بر آن غلبه کند‪ .‬یکی از سازوکارهای کودک برای غلبه بر اضطراب‬
‫در این مرحله‪ ،‬رفتن به موضع همه‌توانی و سروری است‪ .‬موضعی که به‌واسطة رسیدگی‌های‬
‫مناسب والد برای او فراهم شده و در آن او خود را بسیار قدرتمند م ‌یبیند‪ :‬درختی که هیچ‌کس‬
‫را یارای َکن َدن آن نیست‪ .‬همچنین کلماتی همچون «ریشگ»‪« ،‬زه‌مین» و‪ ...‬همگی ب ‌هنوعی‬
‫ارجا ‌عدهنده به ساحتی است که نفس در آن مسقر شده و می‌توان گفت ارجاع به طبیعت‪،‬‬
‫اشاره‌ای به طبیعت بنیادین ما و ساحت تصویری است‪ .‬میل به سمت ساحتی که برسازندة ما‬
‫بوده و بر حوز‌ه‌های دیگر نیز اثر می‌گذارد؛ چر‌اکه ورود انسان به ساحت نمادین به‌منزلة پایان‬
‫و قطع ساحت تصویری نیست‪ .‬به تعبیر لاکان این سه ساحت همچون میدان‌هایی بر یکدیگر‬
‫اثر گذاشته و سوژه را همواره به‌سمت خود می‌کشند؛ سوژ‌های که با خیال دستیابی به هویتی‬
‫کامل به قوانین ساحت نمادین گردن نهاده است؛ اما در این ساحت نیز از فقدان نخستینی که‬

                                 ‫‪124‬‬
   121   122   123   124   125   126   127   128   129   130   131