Page 121 - تاریخ، فرهنگ و هنر استان ایلام
P. 121

‫خوانشغزل«نهیله‌مه جی»اثرحبیببخشوده‬

‫امکان‌پذیر خواهد شد‪ .‬تجربه‌ای که نوزاد تا پیش از مرحله آینه از خود دارد‪ ،‬ب ‌هصورت بدنی‬
‫ناهماهنگ و اندام‌هایی ا ‌زهم‌گسیخته است‪ .‬به باور لاکان مرحلة آینه از شش تا هجد‌هماهگی‬
‫تکوین یافته و تکامل آن را در حدود سه سالگی است‪ .‬کودک با دیدن تصویر خود در آینه‬
‫نسبت به بدن خویش به درکی کلی (به کلیت) دست می‌یابد‪ .‬این تصویر منسجم در آینه «همان‬
‫(من) در شکل بدوی است» (ایستوپ‪ .)88 :1392 ،‬به تعبیری این «من» مسیر را برای «من»‬
‫نمادین و تکام ‌لیافتة اجتماعی فراهم می‌کند‪ .‬کودک که تا پیش از این‪ ،‬شناخت چندانی از‬
‫بدن خود نداشته با همانن ‌دسازی (یکی پنداشتن خود و تصویر بیرونی) و رسوب مداوم این‬
‫تصویر در خویش‪ ،‬بر وحشت پراکندگی و عدم انسجام فائق می‌آید؛ اما این همانندسازی و‬
‫بیگانه‌گشتگی (یکی پنداشتن خود با چیزی خارج از خود) هرگز نمی‌تواند هویتی کامل و‬
‫پایدار به کودک اعطا کند و او را در سیکل خودشیفتگی و پرخاشگری اسیر می‌کند‪ .‬کودک به‬
‫امید دستیابی به هویتی پایدار ناگزیر از چش ‌مپوشی از ژویسانس (پذیرش اختگی نمادین) و‬
‫گردن نهادن به‌ نام‪ /‬نه پدر‪ ،‬یعنی ساحت نمادین یا ساحت دلالت‌گری و زبان است‪ .‬به باور‬
‫پژوهشگران لاکانی ساحت تصویری را می‌توان معرف نوعی خودمحوری و دیدن جهان بر‬

                                  ‫اساس معیارهای خود و نفی تفاوت‌ها ب ‌هشمار آورد‪.‬‬
‫‪ .2-2‬ساحت نمادین‪ :‬ساحت نمادین معرف نام پدر و پیچید‌هترین نظم از میان سه نظم‬
‫لاکانی است؛ چر‌اکه د ‌ربرگیرندة هر آن چیزی است که در چرخة دلال ‌تگری و معنا قرار‬
‫م ‌یگیرد؛ ب ‌هعبارتی ساحت نمادین ب ‌هوجودآورندة بخش عمدة آن چیز ‌ی است که ما با نام‬
‫واقعیت م ‌یشناسیم‪ .‬لاکان با تأثیر از ساختارگرایانی همچون «کلود لو ‌ی استروس» که هرنوع‬
‫کنش اجتماعی را برسازندة یک زبان با نظام نشان ‌هها و قواعد درونی خود م ‌یدانست‪ ،‬بیان‬
‫داشت که مشخصة جهان بشری‪ ،‬کارکرد نمادین است و ناخودآگاه دارای ساختاری زبانی یا‬
‫ب ‌هسان زبان ساختار م ‌ییابد‪ .‬لاکان همچنین با وام گرفتن اصطلاح «دال» از «فردینان دوسوسور»‬
‫ساحت نمادین را حاصل زنجیرة دلالت یا قانون دال دانسته و حتی با پیشروی نسبت به نظریات‬
‫سوسور‪ ،‬ساختار سوژة ناخودآگاه را مدیون دال م ‌یداند‪« :‬سوژه آن چیزی است که یک دال‬
‫برای دال دیگر بازنمایی م ‌یکند» (فینک‪ .)13 :1397 ،‬پیامد چنین نگرشی‪ ،‬بدین معناست که‬
‫بیش از آنکه سوژه کسی باشد که زبان را ب ‌هکار ببرد‪ ،‬این زبان است که سوژه را پدید م ‌یآورد‬
‫(لورا ‌ناسون‪ .)132 :1399 ،‬از نظر سوسور زبان متشکل از نشان ‌ههاست و هر نشانه متشکل از‬
‫دو بخش دال و مدلول است‪ .‬وی دال را تصور ذهنی ما از صوت نشانه دانسته و مدلول مفهوم‬

                                    ‫‪119‬‬
   116   117   118   119   120   121   122   123   124   125   126