Page 122 - تاریخ، فرهنگ و هنر استان ایلام
P. 122

‫تاریخ‪،‬فرهنگوهنراستانایلام‬

‫ذهنی مرتبط با آن صوت‪ .‬سوسور تأکید م ‌یکرد که این دو بخش ب ‌هوسیله ارتباطی اختیاری به‬
‫هم متصل شد‌هاند؛ برای مثال‪ ،‬دلیلی ذاتی وجود ندارد که صوت واژة «میز» بر شیء چوب ‌یای‬
‫که آنجا ایستاده است دلالت کند‪ .‬همی ‌نطور سوسور تأکید داشت که زبان نظام ‌ی‪ ،‬رابط ‌های‪ 1‬یا‬
‫تفاوتی‪ 2‬است‪ ،‬بدی ‌نمعنا که هیچ نشان ‌های را نم ‌یتوان فارغ از دیگر نشان ‌هها تعریف کرد؛ برای‬
‫مثال‪ :‬سنگ‪ ،‬سنگ است زیرا‪ ،‬رنگ یا چنگ نیست (کالر‪ .)31-17 :1390 ،‬این وجه تفاوت‌‬
‫زبانی برای لاکان نقشی کلیدی را ب ‌رعهده دارد؛ زیرا اگر واژ‌هها ما را نه به جهان‪ ،‬بلکه صرف ًا‬
‫به واژ‌ههای دیگر ارجاع م ‌یدهند‪ ،‬پس ما از جهان منفصل هستیم و در زنجیرة دلال ‌تگری‬
‫ب ‌یپایان زبان سرگردانیم (و البته همین زنجیرة دلالت است که امان بودن را برای سوژه به‬
‫ارمغان م ‌یآورد)‪ .‬از این نظرگاه ما هی ‌چگاه نم ‌یتوانیم جهان را «ف ‌یالنفسه» دریابیم‪ ،‬چر‌اکه به‬
‫تعبیر هگلی؛ هستی واژه‪ ،‬نیستی شی ‌ء ف ‌یالنفسه است و زبان‪ ،‬با برداشتن اشارتگر‪ ،‬از حضور‬

                         ‫کامل منع کرده و هرگز نم ‌یتواند تمامیت ش ‌یء را بازنمایی کند‪.‬‬
‫‪ .3-2‬ساحت واقع‪ :‬ساحت واقع را می‌توان به‌منزلة شکاف‌ها و شیارهایی در ساحت‬
‫نمادین در نظر گرفت که دلالت‌گری حول آن شکل م ‌یگیرد‪ .‬تکه‌ای که دال آن را در نظر‬
‫نمی‌گیرد‪ ،‬نقطة صفر هرگونه معنا و به بیان لاکان‪« :‬هیچ فضای درونی و بیرونی و شکافی در‬
‫آن وجود ندارد‪ ،‬این دست تمایزات در امر واقع بی‌معنا هستند‪[ ...‬امر واقع] نوعی هر ‌ج ‌ومرج‬
‫است که جها ِن در آن ب ‌هوسیلة کلام موجودیت می‌یابد» (بیلی‪ .)123 :1399 ،‬آن بخش‌هایی از‬

      ‫زندگی که نمی‌توان شناختشان‪ .‬چیزی که واقعیت نمادین و فانتزی‌وار را بهم می‌ریزد‪.‬‬
‫ساحت واقع را م ‌یتوان محدودیت درونی نظم نمادین دانست‪ .‬امری که نم ‌یتوان آن را‬
‫نمادین ساخت‪ ،‬آنجایی که معنا از کار م ‌یافتد‪ ،‬نوعی ب ‌یواسطگی و ب ‌یمرزی جهان است که تن به‬
‫دلال ‌تگری نم ‌یدهد و معرف فقدان است‪ .‬ب ‌یمعناست؛ چر‌اکه معنا مربوط به عرصة زبان است‪.‬‬
‫امر واقع همچون گر‌هخوردگ ‌یهایی در عرصة نمادین است؛ هنگامی که این عرصه (نمادین) با‬
‫آشوب و ناتوانی خود روب ‌هرو م ‌یشود‪ .‬م ‌یتوان ساحت واقع را در ارتباط با برخی دیگر از مفاهیم‬
‫لاکان همچون اُبژة کوچک ‌‌(‪( )a‬اُبژه ـ علت میل) نیز در نظر گرفت که ب ‌هسان واسط ‌های برای امر‬
‫واقع است‪ .‬همان (‪ )‌a‬کوچک (خرد‌هریز‌های که از نمادسازی م ‌یگریزد) م ‌یتواند به دارند‌هاش‬
‫هال ‌های جادویی ببخشد و یک اُبژة معمولی را دارای کیفیتی ب ‌یهمتا کند‪ .‬اُبژة کوچک (‪ )a‬از‬

‫‪1. Relatioal‬‬
‫‪2. Differential‬‬

                           ‫‪120‬‬
   117   118   119   120   121   122   123   124   125   126   127