Page 127 - تاریخ، فرهنگ و هنر استان ایلام
P. 127
خوانشغزل«نهیلهمه جی»اثرحبیببخشوده
تشکی لدهندة سوبژکتیویتة اوست رهایی نم ییابد؛ چراکه عرصة زبان ،عرصه دلالت ب یپایان،
فقدان و گسستگی است .همانگونه که لاکان خاطرنشان میسازد« :دستیابی به حقیقت اساس ًا
محال است ،زیرا زبان نمیتواند کل حقیقت را بیان کند؛ چراکه واژگان مورد نیاز برای این کار
گم شدهاند» (لاکان.)31 :1393 ،
ئ هر تو ب هی هم شاپهڕ نوو باڵ گرم تا پ هڕ جوو
دوومه گ هناسر و ئوڵوو ،ک هڵ شکنم ،کهو کپنم
شاپ هڕ م یتواند نمادی از اُبژة خیال یای باشد که به گمان سوژه ،دستیابی بدان نقصان و
تمنامندی آدمی را برای همیشه از بین برده و گسستگی را با وحدت و فقدان را با وفور :ک هڵ
شکانن ،ک هو کپانن و ...معاوضه م یکند؛ اما ا زآنجاکه انسان خود محصول فقدان و سراب ب یپایان
هما نانگاری است؛ «ه هم ده ژهنوو پ ه ل وهشنم» ،محکوم به تلاش ب یوقفه و نرسیدن است.
وت ک خوهت ئاواره نهکهی ،شێت ده ئێ کاره نهک هی
شێت ک بۊمه چه بکهم ،خۊن خهفنم ،خوهم ڕهسنم
پایان شعر تلاشی برای سوژگی کودک /انسان و پذیرش مناسبات نمادین است .سوژگی
انسانی و د وپارهای که از سویی با گفتن «خۊن خهفنم» رها میکند و از سویی با گفتن «خوهم
رهسنم» میخواهد برسد .راوی فقدان خود را بهواسطة شنیدن دیگری پذیرفته و با گرفتن
موضعی فعال (خۊن خهفنم) و البته ُجبرانی ،اضطراب و ناتوانی را با آشتی و آرامش نسبی
ساحت نمادین معاوضه م یکند .با اینکه هنوز هم امیدی به وحدت در ساحت تصویری و
رسیدن به بهشت گمشدة کودکی دارد (خوهم رهسنم) ،اما درنهایت هیچ بلیطی برای بازگشت
به ساحت تصویری و وحدانیت برای آدمی وجود نداشته و این رسیدن چیزی جز «رسیدن به
نرسیدن» و پذیرش جداافتادگی و فقدان نیست.
.4نتیجهگیری
نقد روانکاوانة متون ادبی ،بیان داستانی متفاوت است که چهبسا در تضاد با روایت ظاهری
متن باشد .نقدی که فارغ از مناسبات زیبای یشناختی ،مبنای خود را بر ناخودآگاه گذاشته که
همواره کلامی دیگرگونه است .نگارنده در این مقاله با طرح برخی مفاهیم مهم در حوزة
روانکاوی ،شعر «نهیلهمه جی» را مورد بررسی قرار داده و بر این باور است که شعر مذکور،
روایت حضور و تنش ه مزمان سویههای متفاوت حیات نفسانی آدمی از منظر روانکاوی
125