Page 8 - فصل سوم-گویش، ادبیات و ادبیات عامیانه/ استان کردستان
P. 8

‫گویش‪ ،‬ادبیات و ادبیات عامیانه‪8/‬‬

‫‪ .)20 :1366‬معتمد وزیری ازآنجاکه به زبان فرانسه و عربی نیز آشنایی داشت‪ ،‬اشعاری را نیز از این دو زبان (همان‪،129 ،‬‬
                      ‫‪ )174 ،173‬به زبان فارسی برگردانده است که از موارد نادر در میان زنان شاعر سنندج بوده است‪.‬‬

‫در سنندج شاعران بسیاری بودهاند که بهدلیل شهرت در علوم و هنرهای دیگر‪ ،‬کمتر بهعنوان شاعر شهرت پیدا کردهاند‬
‫که ازلحاظ ادبی و شیوة شاعری در یک سبک قرار میگیرند‪ .‬ازجملة آنها میتوان به ملا احمد مدرس گرجی (‪)1367-1301‬؛‬
‫برهانالدین حمدی (‪ ،)1366-1284‬شیخ عبدالحمید متخلص به عرفان (‪ ،)1273‬ملکالکلام مجدی (‪ ،)1328-1227‬آیتالل‬
‫محمد مردوخ (‪ )1354-1256‬سید محمدباقر رکنالاسلام (‪ )1354-1253‬و محمدصدیق مفتیزاده (‪ )1363-1300‬اشاره کرد‪.‬‬

                                                                      ‫‪ .2‬شعر کردی سنندج از آغاز تا امروز‬

‫بررسیهای انجامشده دربارة ادبیات سنندج نشان میدهد که در این شهر فرهنگی‪ ،‬نویسندگان و شاعران به ادبیات فارسی‪،‬‬
‫بیشتر از ادبیات کردی توجه کردهاند‪ .‬بهندرت بتوان از زمان بنای این شهر در سال ‪1046‬ه‪.‬ق تا آخر قرن سیزده قمری‪ ،‬شاعر‬
‫مطرح و صاحب سبکی که به زبان کردی شعر سروده باشد‪ ،‬پیدا کرد‪ .‬نمونة نادر آن در سدة سیزدهم هجری‪ ،‬ماه شرف خانم‪،‬‬
‫مشهور به مستوره است که بیشتر اشعار او به زبان فارسی سروده شده است‪ .‬افزونبر این‪ ،‬غزل مشهوری که در گویش سورانی‬
‫و بهشیوة نالی در دیوان مستوره دیده میشود‪ ،‬محل تأمل و تردید است و برخی از پژوهشگران در نسبت آن به مستوره تردید‬
‫دارند (مستوره‪2011 ،‬م‪ .)18 :.‬البته مستوره در رثا‪ ،‬ید طولایی داشته و اینکه قرهداغی از این لحاظ او را خنسای‪ 1‬کرد نامیده (همان‪،‬‬
‫‪ )19‬بهجا و مناسب است‪ .‬از این نظر که ماه شرف خانم شاعر بلندآوازهای در ادب فارسی بوده و تجربیاتی نیز در شعر کردی‬

                           ‫داشته است‪ ،‬میتوان او را یکی از صداهای شعر و ادب کردی در سدة سیزدهم به شمار آورد‪.‬‬
‫اندکی پس از مستوره‪ ،‬شاعر و عالمی پرآوازه از خاندان مردوخی به نام شیخ محمد سلیم مطرح میشود‪ .‬اشعار اندکی از‬
‫این شاعر بهجای مانده و دیوان شعر او هنوز منتشر نشده است‪ .‬بر مبنای چند قطعه شعری که در تذکرهها از او آمده‪ ،‬میتوان‬
‫او را نیز از شاعران مطرح سنندج در زبان کردی به شمار آورد‪ .‬در شعری هورامی که مردوخ روحانی از او در اثر خود نقل‬

                                 ‫کرده‪ ،‬اثری بسیار سلیس‪ ،‬روان و درعینحال پر از ظرافتهای هنری دیده میشود‪.‬‬
‫سید بهاءالدین شمس قریشی‪ ،‬ملقب به شمسالاشراف و متخلص به شمس‪ ،‬از دیگر شاعرانی است که ادبیات و شعر‬
‫خانقاهی را به مراحلی از کمال رساند‪ .‬او اشعاری نغز به فارسی و کردی سروده است که ازجمله میتوان به شمسالعقاید‪،‬‬
‫معراجنامه ومولودنامه به زبان کردی اشاره کرد‪ .‬افزونبر این‪ ،‬دیوان شعری به فارسی و کردی داشته که متأسفانه تاکنون به‬
‫چاپ نرسیده است (مردوخ روحانی‪ .)304 :1382 ،‬قوالان خانقاهی در مساجد و خانقاهها‪ ،‬مولودنامة او را که با موضوع ولادت‬
‫پیامبر سروده شده است‪ ،‬میخوانند‪ .‬باآنکه اشعار او در این کتاب ازلحاظ دریافتهای هنری و ظرافتهای ادبی در مرتبة‬
‫بالایی نیست؛ روح و محتوایی عرفانی دارد‪ .‬البته سرایندة آن بهدلیل علایق شدید عرفانی‪ ،‬از استناد به برخی روایات و‬

                                                                        ‫حکایات تردیدپذیر نیز پروایی ندارد‪.‬‬
‫از دیگر صداهای شعر کردی و فارسی در همین دوران‪ ،‬سید ابراهیم ستوده (‪ )1379-1305‬است که اشعار نغزی از خود‬
‫به یادگار گذاشته است‪ .‬او تحصیلات دانشگاهی نداشت؛ ولی تا درجة فتوا از تحصیلات حوزوی برخوردار بود‪ .‬شاید بتوان‬

                                      ‫‪ .1‬خنساء از شاعران دورة جاهلی بوده که اشعارش سرشار از عاطفهاند‪ ،‬وی به نماد اندوه بدل شده است‪.‬‬
   3   4   5   6   7   8   9   10   11   12   13