Page 13 - فصل سوم-گویش، ادبیات و ادبیات عامیانه/ استان کردستان
P. 13

‫‪ / 13‬استان کردستان‬

                                                                                                ‫‪ .1‬داستان‬

‫واژة داستان در عرف عام معنی بسیار وسیع و گستردهای دارد‪ .‬این واژه در زبان فارسی بهمعنی قصّه‪ ،‬حکایت‪ ،‬افسانه و‬
‫سرگذشت به کار رفته است و در ادبیات‪ ،‬اصطلاحی عام به شمار میآید که از یکسو شامل صور متنوع ق ّصه میشود و از سوی‬
‫دیگر انشعابات مختلف ادبیات داستانی از قبیل داستان کوتاه‪ ،‬رمان‪ ،‬داستان بلند و دیگر اقسام این شاخه از ادبیات خلاّق را در‬

                 ‫بر میگیرد‪ .‬در معنی خاص‪ ،‬داستان‪ ،‬نقل واقعهای است که بهنحوی تابع توالی زمان باشد (داد‪.)126 :1380 ،‬‬
‫یکی از داستانهای عامیانه و بسیار زیبای کردی که نشانة مهر مادر برای خواباندن بچههای خردسال است‪ ،‬حکایت تی‬
‫تیل و بی بیل هیایه و عمو گرگ بود‪ .‬بهدلیل وجود رودخانهها و فاضلابها و نبود دارو و دکتر و مراکز بهداشتی‪ ،‬کودکان‬
‫قدیم سنندج به بیماریهای مالاریا و تب مبتلا میشدند و درد و رنج فراوان میکشیدند که چون کودک در حال تب شدید‬
‫به خواب نمیرفت و قادر به ابراز درد خود نبود و مادر بسیار مضطرب بود کودک را در دامان خویش گذاشته‪ ،‬انگشتش را‬
‫در موی کودک فرو برده و آهستهآهسته آن را میخارانید و اگر شپشی بود آن را از سر کودک خارج میکرد و حکایت را‬
‫آغاز میکرد‪« :‬تی تیل و بی بیل هیایه‪ ،‬درگا بکه رو بو دایه‪ .‬وتی‪ :‬ای گرگ باوه حیز لاچو لاچو‪ ،‬دایک من زرده‪ .‬مامو گرگ‬
‫روی خوی ژند به خاکه زرده و هاتو وتی‪ :‬تی تیل و بی بیل هیایه درگا بکه رو بو دایه‪ .‬وتی‪ :‬لاچو لاچو دایک من سوره‪.‬‬
‫الخ»‪ .‬فارسی این داستان چنان میشود که‪« :‬تی تیل و بی بیل دو کودک بیپدر و مادر در خانهای زندگی میکنند و گرگی‬
‫گرسنه بر بالای سوراخ پشتبام آمده و به بچهها خطاب میکند که تی تیل و بی بیل مهربان بیایید در خانه را برای مادرتان‬
‫بازکنید‪ .‬بچهها هم که مادرشان را با پیراهن زرد و سرخ دیدهاند‪ ،‬به آقا گرگه میگویند‪ :‬ای گرگ پدرسوخته برو برو مادر ما‬
‫زرد است‪ .‬گرگ گرسنه میرود و خود را به خاک زرد آغشته میکند و دوباره جلو سوراخ پشتبام آمده و تی تیل و بی بیل‬
‫مهربان را صدا میزند که بیایید در خانه را برای مادرتان بازکنید و بچهها میگویند برو برو مادر ما سرخ است و گرگ ناچار‬
‫میرود و خود را به خاک سرخ آغشته میکند و بار دیگر به لب سوراخ پشتبام آمده و تی تیل و بی بیل مهربان را صدا‬
‫میزند که بیایند و در خانه را باز کنند»‪ .‬خلاصه مادر کودک به همین ترتیب تمام رنگها را برمیشمارد تا کودک به خواب‬

                                                    ‫برود و آهسته او را در بستر بخواباند (ایازی‪.)376-363 :1371 ،‬‬
‫در میان گونههای داستانی ادب عامیانة کردی‪ ،‬افسانه جایگاه ویژهای دارد‪ .‬کتابهایی که به گردآوری داستانهای افسانة‬
‫کردی پرداختهاند‪ ،‬کم نیستند؛ امّا نسبت به وسعت افسانههای کردی‪ ،‬هنوز بسیاری از بخشهای افسانههای کردی مغفول‬
‫واقع شده و به دست فراموشی سپرده شده است‪ .‬رودنکو‪ ،‬سسیله‪ ،‬درویشیان و هاشم سلیمی در مج ّلدهایی جداگانه‪ ،‬هریک‬
‫بخشهایی از افسانههای کردی را گردآوری‪ ،‬چاپ و منتشر کردهاند‪ .‬در پژوهشهای یادشده‪ ،‬هریک از پژوهشگران‪،‬‬
‫افسانههای کردی را تا حدودی طبقهبندی کرده و هریک از افسانهها را در طبقة خاص خود آوردهاند‪ .‬نپرداختن به مبانی‬

                               ‫نظری افسانه در این آثار ‪ -‬بهجز اثر هاشم سلیمی ‪ -‬یکی از نواقص کار به نظر میرسد‪.‬‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18