Page 17 - فصل سوم-گویش، ادبیات و ادبیات عامیانه/ استان کردستان
P. 17
/ 17استان کردستان
پادشاهی ،برادری بیچاره داشت ،روزی وزیر و وکیل به پادشاه گفتند« :پادشاها ،تو با اینهمه توانایی ،چرا به برادرت هیچ
نمیرسی .هرچند که میبینی تهیدستی ،سخت گریبانش را گرفته است» .پادشاه پاسخ داد« :من بارها دست او را گرفتهام و به او
یاری کردهام ،اما گویا خدا نمیخواهد کار او بالا بگیرد .ساده بگویم از بخت بهرهای نبرده است .اگر باور ندارید ،خودتان بروید
و ببینید .از این پل که بگذرید ،خانة برادر من است .برویم کیسهای زر روی پل پنهان کنیم تا ببینید چه میشود» .هنگامیکه
برادر پادشاه به خانه میرفت و روی پل آمد ،به خود گفت« :بد نیست یکبار خودم را جای نابینایان بگذارم و ببینم آنان چگونه
از پل میگذرند .آیا من هم میتوانم با چشمان بسته از پل بگذرم؟» وی چشمانش را بست و از کنار کیسه زر گذشت .پادشاه
بانگ شادی و سرور سر داد و گفت« :دیدید؟ خدا نمیخواهد کارش بالا بگیرد .من پول را پیش پایش گذاشتم و او از کنارش
گذشت» (سسیل.)219 :1386 ،
بعضی از افسانهها و قصههای کردی ،افسانهها و قصههایی است که در آن حیوانات نقش اصلی دارند .نمونة آن در ادب
فارسی ،کلیلهودمنه و مرزباننامه است (میرصادقی و میرصادقی (ذوالقدر).)33 :1377 ،
در افسانههای حیوانات ،بعضی از حیوانات مانند روباه بیشتر از بقیه دیده میشود .در کتاب افسانهها و قصههای کردی
سلیمی و در بخش داستانهای مربوط به حیوانات ،در میان یازده افسانة حیوانات ،در شش افسانه ،روباه نقش اصلی دارد.
در بیشتر این افسانهها ،روباه نمادی از مکر و فریب است .روباه قمچوغه ،روباه زرنگ ،خروس و روباه و روباه و پیرزن
در این اثر ،ازاینگونه است.
روباه تنها در حکایات ُکردی نماد فریبکاری نیست ،بلکه در ادبیات دیگر مناطق نیز دیده میشود .در مجموعة روباه
فریبکار ترجمة انور ناصری ( )1393تعداد پانزده حکایت را از زبان فارسی به کُردی بازگردانده که در همة آنها روباهی با
فریبکاریهایش ،نقش اصلی افسانهها را بهعهده دارد .در بسیاری از این افسانهها ،در کنار روباه ،گرگی درنده حضور دارد
که در ادبیات ،نمادی از بیرحمی و ددمنشی است.
.3چیروک
در ادبیات کُردی و در کنار افسانهها ،حکایاتی دیده میشوند که آنها را چیروک و یا نقل مینامند .چیروک ،داستانی
است پیشرفتهتر از افسانه که ازنظر قالب به افسانه شبیه است؛ ا ّما ازنظر محتوا تفاوتهایی با افسانه دارد .عناصر محتوای
افسانه ،خیالی و تو ّهمی است؛ درحالیکه محتوای چیروک برگرفته از زندگی است .معمولاً عناصر اولیه چیروک را جانداران
تشکیل میدهند .حالآنکه جانداران ،میتوانند حیوانات اهلی ،پرندگان و یا انسان باشند .چیروک نیز همچون افسانه ،نسل
به نسل روایت شده و گاهی ازنظر خیالی بودن ،مانند افسانه است؛ با این تفاوت که خیالی بودن چیروک از زندگی واقعی
فاصلة زیادی ندارد ،گرچه قهرمان آن گاهی کاری میکند که در توان آدمی هم نیست.
بهطورکلی ،شخصیتهای چیروک ،شخص یا موجودی خیالی نیستند .چیروک ،خیالپردازیهایی است که در آن،
آدمیزاد برای آفرینش دنیای آرمانی با آرزوهای بلند تلاش میکند .در مقاطعی که این چیروکها پدید آمده است انسانها
تواناییهای محدودی داشتند و سوار بر بال خیال ،خواستهاند آن را در دنیای ذهنی بیافرینند .چیروک ،ثمرة دوران رشد و
بالندگی جوامع است .تصویر جدال و کشمکش آدمیزاد با طبیعت و آدمیزاد با خود و برای زندگی است .بعضی از داستانها،
به حادثهای تاریخی میپردازند که نزد مردم و یا در یاد آنها تصاویری آفریده است .این نوع داستان با حکایات افسانهآمیز