Page 18 - فصل سوم-گویش، ادبیات و ادبیات عامیانه/ استان کردستان
P. 18
گویش ،ادبیات و ادبیات عامیانه18/
همراه است .با وجود این ،هنوز در میان مردم کاربرد دارد و نقل میشود .این نوع داستانها ،غالباً خیلی بلند نیستند و
قهرمانان اندکی در آن نقشآفرینی میکنند .گاهی در این داستانها ،حوادث واقعی و ملی روایت میشوند.
در داستانهای کُردی ،آدمیزاد قهرمان اصلی است .انسان در زیر کنشهای قهرمانی داستان ،مسائل خود را نشان میدهد.
قهرمان داستان در زندگی اهدافی دارد و برای رسیدن به آن اهداف بههیچوجه شکست را نمیپذیرد و تلاش میکند .در
بسیاری اوقات هدف ،زندگی بهتر است و یا قرص نانی است که با زحمت و تلاش به دست آمده باشد.
در داستانهای کردی ،همیشه پاکدلی ،خیرخواهی و نیکی و خردمندی بر ناپاکی و پلیدی و بیخردی چیره میشود.
داستانهای کردی وابستگی تامی به زندگی کردها دارد .تلاش و زحمت فراوان و تسلیم نشدن و تلاش پیگیر در عشق و
دلدادگی و وفاداری تا رسیدن به خواست و هدف از ویژگیهای آن است .خوانندگان داستانهای کردی ،بهخوبی میتوانند
این ویژگیها را در آن بیابند و برای شناخت بیشتر جوامع کردی به کار برند .این داستانها بیشتر برگرفته از وضعیت جامعه
و حوادث تاریخی است.
رحیمیان در کتاب خود با عنوان سرآغاز و سیر ادبیات داستانی کردی ،سازههای قصههای کردی را نام برده است؛ او
بر این باور است که قصههای کردی بر این پایهها شکل میگیرند که این اجزای بنیادین ،حوادث ،کنشها و سیر ق ّصه را
شکل میدهند و تأثیر و تعامل آنها در شبکهای سیال ،ساختار و شاکله قصّه را ایجاد میکند (رحیمیان.)172 :1393 ،
براساس این دیدگاه ،آب حیات ،ازدواج ،اژدها ،برادران ،پادشاه ،مارها ،پیرزن ،پیوند دختری ثروتمند با جوان تهیدست،
جام زهر ،جانوران ،جشن عروسی ،جن ،جهان ،حسادت ،دختر یتیم ،دیو ،سه یا چند خواهر ،عفریته ،غار ،فقر و مسکنت ،قصر،
قهرمان قصّه ،کوه قاف ،گنج ،مفهوم حکومت و ملکة زیبایی ،سازههای قصه را تشکیل میدهند (همان.)182-173 ،
گونة دیگری از ادبیات داستانی کردها ،بیتها هستند .بیتها روایتی داستانی و منظوم است که همانند رومانس عشقهای
اغراقآمیز و اعمال سلحشورانه را به نمایش میگذارد و همچون بالاد ،1مشتمل بر آوازی تکنفری است که در ضمن آن
داستانی بیان میشود (همان.)91 ،
بیتها غالب ًا آمیزهای از نظم و نثرند که بخش منثور مربوط به آغاز داستان و معرفی اشخاص و بیان موقعیت آنها است
و گاهی در لابهلای داستان بعضی صحنهها به شیوة نثر نقل میشود؛ اما گفتگوها و تکگوییها و حجم عمدهای از داستان
بهشکل منظوم روایت میشود .نظم حاکم بر بیتها همانند قالبهای حیران و پایزه در ادبیات کردی است .بعضی از بیتها
براساس مصراعهای دههجایی شکل یافتهاند و برخی از الگوی خاصی پیروی نمیکنند؛ بلکه آهنگ کلامی بیتخوان و
مهارت او در این زمینه ،توازن مصراعها را تضمین میکند .راوی در میان جمع با صدایی رسا و لحنی هماهنگ با فضای
متغیر داستان و با ضرباهنگی تند بیت را میخواند .کلام این آواز آنچنان سریع بیان میشود که برای مخاطب غیرمأنوس
با بیتخوانی ،تشخیص واژگان و درک سخن راوی دشوار است .روایتگر بیتها همواره سوم شخص (دانای کل) است.
بیتها منشأ متفاوتی دارند .بخشی از آنها نهفتههای ناخودآگاه مردم است و بخشی یک رویداد حقیقی یا یک تجربة درونی
حاصل از واکنش به جنبههای زندگی فردی و قومی ،بازگوی حادثهای تاریخی در شرححال قهرمانان واقعی که به خاطر ارزشهای
عالی و انسانی جان باختهاند و یا افتخاراتی نصیب ملت خود کردهاند .بعضی از بیتها مانند َقلای دمدم ،دوازده سوارة مریوان،
باپیرآغای منگور ،براساس وقایع تاریخی سروده شدهاند؛ اما برخی دیگر مانند َخج و سیا َمندَ ،مم و زین و لاس و َخزال از سابقة
1. Balad